اسم الکتاب : داستان ياران المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 174
به هر حال خداوند نفرين پيامبرش را اجابت كرد و فرمان عذاب صادر شد، امّا نه
به لشكر زمين و آسمان، بلكه اين مأموريّت به آب كه مايه حيات است داده شد. توجّه
فرماييد:
« «فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ*
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ»؛ در اين هنگام درهاى آسمان را با آبى فراوان و بىوقفه
گشوديم؛ و زمين را شكافتيم و چشمههاى زيادى بيرون فرستاديم؛ و اين دو آب براى
هدفى كه مقدّر شده بود درآميختند!».
هنگامى كه نشانههاى عذاب آشكار گشت نوح عليه السلام نگاه كرد ديد از تنور هم
چشمهاى ظاهر شده و آب فوران مىكند. نزول بارانهاى پى در پى آسمان از يك سو و
جوشش تمام چشمهها و آبهاى زيرزمينى از سوى ديگر، درياى عظيم و وحشتناكى را ايجاد
كرد كه براى نجات از آن چارهاى جز سوار شدن بر كشتى نبود. لذا خداوند متعال حضرت
نوح عليه السلام و مؤمنان به وى را، از هر حيوانى يك جفت را سوار بر كشتى كرد و
نجات داد و بقيّه همگى گرفتار طوفان شده، و در آب غرق شدند.
سفارشات شيطان!
پس از آن كه قوم حضرت نوح غرق شدند شيطان خدمت حضرت نوح عليه السلام رسيد و
گفت: تو خدمتى به من كردى من نيز مىخواهم به تو خدمتى كنم! حضرت نوح با تعجّب
پرسيد: چه خدمتى به تو كردهام؟ گفت: اين جمعيّتى كه نفرين كردى و نابود شدند و
نسل آنها را، شب و روز مىبايست وسوسه مىكردم و تلاش و زحمت مىكشيدم تا هدايت
نشوند، اكنون كه هلاك شدهاند تا مدّتى آسودهام؛ زيرا كسانى كه من بر آنها سلطه
داشتم نابود شدهاند و آنها كه ماندهاند
اسم الکتاب : داستان ياران المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 174