حتى به
گونهاى كه از آيه 35 سوره ص «وَهَبْ لى مُلْكاً لا يَنْبَغى
لِاحَدٍ مِنْ بَعْدى» احتمالًا استفاده مىشود در آينده جهان نيز چنين
حكومت گستردهاى تحقق نخواهد يافت به خصوص اينكه ابعاد حكومت سليمان و داوود از
انسانها گذشته و جن و حيوانات و حتى نيروهاى طبيعت را مانند باد شامل مىشد، باز
هنگامى كه خداوند نعمت و موهبت خودش را بر اين پدر و فرزند مىشمرد نخست از نعمت
علم و معرفت سخن مىگويد، و آنها نيز به همين دليل خدا را سپاس گفتند كه خداوند
آنها را بر بسيارى از بندگانش برترى بخشيده (شايد اين تعبير به خاطر آن است كه
افرادى كه از آن دو در جهان علم بيشترى داشته باشند از آنها برترند) و نيز قابل
توجه اينكه سليمان با آن حشمت عظيم كه «هركس كه شك نمايد» «بر عقل و فكرت او
خندند مرغ و ماهى» به علم كم اهميّتى مانند آشنايى به سخن گفتن پرندگان افتخار
مىكند، قبل از آنكه به حكومت عظيم و ساير مواهبش افتخار كند!
اين تعبيرات
لطيف همه حاكى از عظمت مقام علم در تمامى ابعاد آن است، و خود دليل روشنى است بر
امكان و لزوم شناخت و معرفت. [1]
***
17- شرط اصلى مديريت و رهبرى شناخت است
«يوسف» هنگامى كه پيشنهاد مقام مهمى در حكومت
مصر به او شد چنين گفت «اجْعَلِنى عَلى خَزائِنِ
اْلَارْضِ انّى حَفيظٌ عَليمٌ؛ مرا سر پرست خزاين اين سرزمين قرار ده،
چرا كه من حفظ كننده آگاهى هستم»! (يوسف 55)
در داستان
بنىاسرائيل نيز مىخوانيم هنگامى كه آمادگى خود را براى پيكار با پادشاه ظالمى به
نام «جالوت» كه آنها را در به در ساخته بود به پيامبر عصر خود اعلام كردند، و
تقاضا نمودند رهبر و فرماندهى براى آنان برگزيند، تا تحت
[1]. در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده
است: «الْعِلْمُ كُلُ حالِ سنىّ و مُنْتَهى كُل مَنْزَلَةِ رَفيعَة؛
علم ريشه هر حالت با ارزش، و آخرين مرتبه هر مقام بلند است» (محجة البيضاء، جلد 1،
صفحه 68).