و اما سه قسم ديگر از اقسام چهارگانه تقليد همه باطل و بىاساس و غير منطقى
است، اما «تقليد عالم از جاهل» و «تقليد جاهل از جاهل، كاملًا معلوم است، ولى در
مورد تقليد «عالمان» از «عالمان» هرگاه مراجعه عالمى به عالم ديگر براى مشاوه و به
دست آوردن اطلاعات بيشتر در آن رشته تخصصى بوده باشد، اين مسلماً مذموم نيست، امّا
نام آن را «تقليد» نمىتوان گذاشت، بلكه نوعى «تحقيق» و تكميل تخصص است.
تقليد آن است كه عمل و آگاهى خود را در آن رشته به كلى ناديده بگيرد و چشم و
گوش بسته از ديگرى پيروى كند، مسلّماً براى چنين شخصى كه قادر بر تحقيق و اجتهاد
است چنين تقليدى مذموم و نادرست است، به همين دليل در فقه اسلامى تقليد كردن براى
مجتهدان حرام است.
از آنچه گفتيم فلسفه تقليد افراد غير فقيه در مسائل فقهى از مجتهدان و فقهاى
آگاه كاملًا روشن شد، و شبيه آن در تمام رشتههاى علمى رواج دارد، و از آنجا كه
فقه اسلامى به قدرى گسترده است كه هركس بخواهد در آن صاحبنظر شود بايد تمام عمر
خود را وقف تحصيل و تحقيق در اين رشته كند و اين امر براى همه مردم امكانپذير
نيست، ناچار بايد گروهى به اين رشته پردازند، و افراد ديگر در مسائل فقهى از آنها
پيروى كنند، ولى در اصول اسلام (اصول دين) كه همه به فراخور حال خويش قادر بر
تحقيق در آن هستند تقليد جايز نيست.
***
2- شرايط تقليد ممدوح
معمولًا در تعريف «تقليد» مىگويند عبارت است از: «قبول گفتار ديگرى بدون دليل
تفصيلى» و گاه بعضى آن را توسعه داده، و پيروى عملى را نيز جزء آن دانستهاند،
بدون آنكه سخن و گفتارى در ميان باشد، و گاه تأثيرات ناخود آگاهى را كه اعمال و
رفتار و صفات ديگران در انسان مىگذارد نيز جزء آن