در اوايل سوره بقره سيزده آيه پيرامون منافقان بحث مىكند، و با تعبيرات بسيار
گويا ترسيم دقيقى از نفاق و منافقان دارد،
نخستين آيه مورد بحث در زمره اين آيات است.
قرآن در اين آيه مىگويد: يكى از اشتباهات بزرگ آنها اين است كه مىخواهند خدا
را فريب دهند و همچنين مؤمنان را، در حالى كه فقط خودشان را فريب مىدهند، ولى
نمىفهمند، چرا كه روح نفاق پردهاى بر فهم و درك آنها انداخته است، سپس مىافزايد
اينها نوعى بيمارى در دل دارند و بر اثر اصرار در ادامه اين راه، خداوند بر
بيماريشان نيز مىافزايد.
مسلّماً مراد از اين بيمارى همان بيمارى نفاق است كه بر دل آنها مسلط شده، و مىدانيم يك انسان بيمار نه
فكر او خوب قضاوت مىكند (چرا كه عقل سالم در بدن سالم است) و نه حتى حواس ظاهر
او، و لذا بسيارى مىشود لذيذترين غذاها در ذائقه بيماران تلخ و بد مزه است، و گاه
اشياى بد طعم در ذائقه آنها لذيذ است.
***
دوّمين آيه، منافقان را به كسى تشبيه مىكند كه در ميان انبوه تاريكى، در يك شب ظلمانى
گرفتار شده، مختصر آتشى بر مىافروزد تا كمى اطراف خود را ببيند و گام بردارد، اما
ناگهان تند بادى مىوزد، و همان مختصر نور را خاموش مىكند و باز آنها را در ظلمات
فرو مىبرد، آنها نمىتوانند ببينند و نه بشنوند و حتى زبان آنها نيز از كار
مىافتد و راهى به سوى بازگشت نيز ندارند»
منظور از اين نور شايد همان ايمان ظاهرى است كه ابراز مىكنند و در پناه آن
كمى اطراف خود را روشن مىسازند و جان و مالشان در پناه حمايت اسلام محفوظ
مىماند.