5- ما رنگ خدايى را مىپذيريم (رنگ توحيد و اسلام) و چه رنگى از رنگ خدايى
بهتر و ما تنها او را پرستش مىكنيم.
6- خداوند انسان را آفريد و سخن گفتن را به او آموخت
7- خداوند به انسان آنچه را نمىدانست تعليم داد
8- روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن، اين فطرتى است كه خدا انسانها را
بر آن آفريده، و دگرگونى در آفرينش خدا نيست، اين است آيين محكم و جاودانى، ولى
اكثر مردم نمىدانند!
***
شرح مفردات
«الهمها» از مادّه «الهام» چنانكه بزرگان اهل لغت گفتهاند به معناى چيزى است كه به قلب انسان مىافتد،
و به گفته راغب در مفردات، اين واژه تنها در مورد چيزى به كار مىرود كه از سوى
خداوند و جهان بالا به قلب آدمى مىافتد. [1]
او سپس آيه «فالهمها فجورها و تقواها» را شاهد بر اين معنا ذكر مىكند.
در «لسان العرب» آمده است كه «ريشه اين لغت يعنى «لَهْم» (بر وزن فَهْم) به معناى بلعيدن است، و الهام به معناى تلقين
الهى است، و آن نوعى از وحى است» (وحى به معناى وسيع كلمه)
با توجه به آنچه در ريشه اين كلمه گفته شده تناسب معناى موجود با آن روشن
مىشود، گويى روح انسان دهان باز مىكند، و حقيقتى را از طريق تعليم الهى فرو
مىبلعد.
«فطرت» از ماده فَطْر (بر وزن سطر) به عقيده بعضى در اصل به معناى شكافتن است. [2] و به عقيده
بعضى ديگر به معناى شكافتن از طول است، سپس به معناى آفرينش خلقت به كار رفته،
گويى پرده عدم شكافته مىشود و
[1]. «الْالهامُ، الْقاءُ الشَّىء فِى الرُوعَ وَ يَخْتَصُّ ذلِكَ بِما كانَ مِنْ
جَهَة اللَّه وَ جَهَة اْلملأ الأَعْلى (روع
بر وزن نوح) به معناى قلب است و بر وزن (شوق) به معناى ترس يا اعجاب است.