اسم الکتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 96
و خواص و
آثار آنها از درون ذات آنها نيست؛ همه اينها حادثند و سابقه عدم و نيستى دارند. نظام
اين جهان متّكى به علل طبيعى است ولى آن علل طبيعى حتماً بايد متّكى به يك علّت
ازلى باشند.
يعنى بايد
نور هستى لحظه به لحظه از آن مبدأ جاويدان به آنها برسد و اگر يك لحظه رابطه آنها
قطع گردد نيست و نابود مىشوند.
اين همان است
كه ما مىگوييم خدا همواره و در همه جا با همه اشيا و حوادث مىباشند و حتّى
موجودات جهان يك لحظه نمىتوانند بدون وجود او به هستى خود ادامه دهند. عالم هستى
يك عالم ازلى و ابدى نيست بلكه يك عالم حادث است كه وابسته به يك وجود ازلى و ابدى
مىباشد و اين وابستگى جزء ذات اين جهان است، همانطور كه وابستگى روشنايى يك لامپ
به مبدأ مولّد برق، جزء ذات آن مىباشد.
اشتباه بزرگى
كه در مسأله ساختن ساعت پيش آمده اين است كه سازنده ساعت هرگز موادّ اصلى ساعت را
نساخته، بلكه تنها به موادّ آن شكل داده و چرخهاى آن را روى هم سوار كرده، اگر او
سازنده موادّ اصلى ساعت بود و آنها را از عدم به وجود آورده بود با از بين رفتن او
مواد هم از بين مىرفت، همچنين معمار و بنّا، سازنده موادّ ساختمان نيستند، بلكه
به آن شكل مىدهند؛ اگر موادّ ساختمان را آنها از نيستى به وجود آورده بودند-/
يعنى موادّ مزبور در هستى خود وابسته به بنّا و معمار بودند- با از ميان رفتن
آنها، از بين مىرفتند.
اگر بخواهيم
اين موضوع را به تعبير فلسفى بيان كنيم بايد بگوييم: جهان ممكن الوجود است نه واجب
الوجود؛ بنابر اين ممكن الوجود در آغاز و ادامه حيات خود محتاج به واجب الوجود است
و اگر در ادامه حيات بىنياز شود بايد واجب الوجود باشد، در حالى كه محال است
«ممكن الوجود» تبديل به «واجب الوجود» شود.
اسم الکتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 96