اسم الکتاب : انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 142
نيست او را آوردهاند و سرانجام مىبرند.
من بهخود نامدم اينجا كه به خود باز روم
آن كه آورد مرا باز بَرَد در وطنم
انسان در منزلگاه وسايلى تهيّه مىكند و آماده حركت مىشود. سفرهاى سابق با
سفرهاى امروزى خيلى تفاوت داشت. وقتى مىخواستند از شهرى به شهر ديگر بروند فاصله
بين دو شهر را تقسيم مىكردند، به آن مقدار كه مسافر بتواند در مدّت روز بپيمايد و
در هر جايى منزلى مىساختند. لذا تعبير مىكردند كه مثلًا مسافت از قم تا تهران سه
منزل است. يعنى صبح كه حركت مىكنيم شب به جايى مىرسيم و توقّف مىكنيم. البتّه
خوابيدن شب براى مقاصدى بود:
استراحت و ايمنى از خطر سارقان و حيوانات وحشى. آبانبارى بود آب برمىداشتند
براى بين راه و مركب را آماده مىساختند. كسى كه به منزل بينراه مىآمد آن را
خانه هميشگى فرض نمىكرد. حال اگر واقعاً بينش ما درباره دنيا همين باشد كه دنيا
دار بقا نيست و بايد سرانجام به منزل اصلى كوچ كنيم، وضعمان تفاوت مىكند و متحوّل
مىشويم.
حيات واقعى براى آنجاست. چنانكه قرآن مىفرمايد: « «وَمَا هذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ
وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا
يَعْلَمُونَ»؛ اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست،
و فقط سراى آخرت سراى زندگى (واقعى) است اگر مىدانستند». [1] اگر چنين نگرشى داشته باشيم ديگر براى يك قطعه
زمين، مقام و ... دعوا نمىكنيم. تازه منزلگاههاى قديم با دنيا تفاوت دارد، زيرا
آنها مىدانستند وقتى سر شب به منزل رسيدند تا صبح هستند و بعد حركت مىكنند، امّا
چه كسى تضمين كرده كه در دنيا تا صبح يا تا ظهر زنده است. آنچه در روايت تصريح شده
اين است كه در آن دنيا چيزى كه به درد آدمى بخورد نيست مگر دو چيز: اعمال صالحى كه
از پيش مىفرستد و ثواب و نيكويى كه براى خود فراهم كرده است.
ممكن است تفاوت بين اين دو در اين باشد كه اعمال صالح از آنِ