اسم الکتاب : از تو سوال مى كنند( مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 230
شخصيّت ذوالقرنين
در اين كه «ذو القرنين» كه در قرآن مجيد آمده، از نظر تاريخى چه كسى بوده؟ و
بر كدام يك از مردان معروف تاريخ منطبق مىشود؟ در ميان مفسّران گفتگو بسيار است،
و نظرات مختلفى در اين زمينه ابراز شده، كه مهمترين آنها سه نظريه زير است.
اوّل: بعضى معتقدند او كسى جز «اسكندر مقدونى» نيست، لذا، بعضى او را به نام
اسكندر ذو القرنين، مىخوانند، و معتقدند او بعد از مرگ پدرش بر كشورهاى روم، مغرب
و مصر تسلّط يافت، و شهر اسكندريّه را بنا نمود، سپس شام و بيت المقدس را در زير
سيطره خود گرفت، و از آنجا به ارمنستان رفت، عراق و ايران را فتح كرد، سپس قصد
«هند» و «چين» نمود، و از آنجا به «خراسان» بازگشت، شهرهاى فراوانى بنا نهاد، و به
عراق آمد و بعد از آن در شهر «زور» بيمار شده از دنيا رفت، و به گفته بعضى بيش از
36 سال عمر نكرد، جسد او را به اسكندريه بردند در آنجا دفن نمودند. [1]
دوم: جمعى از مورّخين معتقدند: ذو القرنين يكى از پادشاهان «يمن» بوده
(پادشاهان يمن به نام «تبع» خوانده مىشدند كه جمع آن «تبابعه» است).
از جمله «اصمعى» در تاريخ عرب قبل از اسلام، و «ابن هشام» در تاريخ معروف خود
به نام «سيره» و «ابوريحان بيرونى» در «الآثار الباقيه» از اين نظريّه دفاع
كردهاند.
حتّى در اشعار «حميرىها» (كه از اقوام يمن بودند) و بعضى از شعراى جاهليّت،
اشعارى ديده مىشود كه در آنها به وجود «ذو القرنين» افتخار كردهاند. [2]
[1]. اين مطلب در تفسير «فخر رازى»،
ذيل آيات مورد بحث، و «كامل ابن اثير»، ج 1، ص 287 است. بعضى معتقدند نخستين كسى
كه اين نظريه را ابراز كرده شيخ «ابو على سينا» در كتاب «الشفاء» بوده است.