اسم الکتاب : از تو سوال مى كنند( مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 224
در اينجا «ذو القرنين» با اين كه كار بسيار مهمّى انجام داده بود، و طبق روش
مستكبران، مىبايست به آن مباهات كند و بر خود ببالد، و يا منّتى بر سر آن گروه
بگذارد، امّا چون مرد خدا بود، با نهايت ادب چنين «اظهار داشت: اين از رحمت
پروردگار من است»؛ «قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي».
اگر علم و آگاهى دارم و به وسيله آن مىتوانم چنين گام مهمّى بردارم از ناحيه
خداست، و اگر قدرت و نفوذ سخن دارم، آن هم از ناحيه اوست.
و اگر چنين مصالحى در اختيار من قرار گرفت آن هم از بركت رحمت واسعه پروردگار
است، من چيزى از خود ندارم كه بر خويشتن ببالم و كار مهمّى نكردهام كه بر گردن
بندگان خدا منّت گذارم!
سپس اين جمله را اضافه كرد: گمان نكنيد اين يك سدّ جاودانى و ابدى است! نه،
«هنگامى كه فرمان پروردگارم فرا رسد، آن را درهم مىكوبد، و به يك سرزمين صاف و
هموار مبدّل مىسازد»! «فَإِذا جاءَ وَعْدُ
رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ».
«و اين وعده پروردگار من حق است» «وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقّاً».
ذوالقرنين در اين گفتارش، به مسأله فنا دنيا، و درهم ريختن سازمان آن در
آستانه رستاخيز اشاره مىكند.
امّا بعضى مفسّران، وعده خدا را اشاره به پيشرفتهاى علمى بشر مىدانند كه با
آن ديگر سدّ غير قابل عبور مفهومى ندارد، وسائل هوايى، همچون هواپيماها،
هليكوپترها و مانند آن تمام اين موانع را برمىدارد.
ولى اين تفسير، بعيد به نظر مىرسد.
آموزههاى داستان ذوالقرنين
در اين كه «ذوالقرنين» كه بود؟ و سفرهاى او به شرق و غرب چگونه صورت
اسم الکتاب : از تو سوال مى كنند( مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 224