اسم الکتاب : از تو سوال مى كنند( مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 140
نامهاى كه دربسترشهادت براىامام حسن وحسين عليهما السلام وديگرفرزندانش
نوشته، [1] كه حتّى
در مورد قاتلش هم به آنها سفارش كرده، در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد.
با توجّه به اين نكات سفارش مىكنيم كه فاصله خود را با نهجالبلاغه كم كنيد و
آن را در زندگى خود وارد نماييد، كه باعث نورانى شدن زندگانى و بركت آن مىگردد، و
شما را دگرگون مىكند.
دو نمونه از قضاوتهاى على عليه السلام
1- جوانى خدمت على عليه السلام رسيد و عرض كرد: على جان! پدرم مردى ثروتمند
بود، همراه عدّهاى به سفر رفت، اكنون همراهان پدرم بازگشتهاند، امّا پدرم
برنگشته است. از آنها پرسيدم: پدرم چه شد؟ مىگويند: از دنيا رفت. پرسيدم: اموالش
چه شد؟ مىگويند: اطّلاعى از اموالش نداريم. يا اميرالمؤمنين! من به اين افراد
مشكوكم. لطفاً حقّ مرا از آنها بگيريد.
حضرت اگر قاضى سادهاى بود به آن جوان مىگفت: براى ادّعايت بيّنه اقامه كن! و
با توجّه به اين كه وى بيّنهاى نداشت، از متّهمين مىخواست كه بر نفى اتّهام
سوگند ياد كنند، و با سوگند آنان دعوى خاتمه پيدا مىكرد، و حق جوان پايمال مىشد.
امّا حضرت قاضى زيرك و باهوشى است.
نگاهى به جوان كرد و فرمود: فردا به مسجد بيا، چنان در مورد مشكل تو داورى كنم
كه در تاريخ، جز در زمان حضرت داود عليه السلام سابقه نداشته باشد. سپس به متّهمين
نيز ابلاغ كرد كه فردا در مسجد حاضر شوند، و از مردم هم دعوت كرد كه ناظر و شاهد
قضاوت وى باشند. لحظه موعود فرا رسيد، حضرت هر يك از متّهمين را در كنار ستونى
قرار داد، و با پارچه چشمانشان را نيز بست. به مردم اشاره كرد كه هر