اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 91
حيات به آنها بپوشاند؟ آيا هيچ مسلمانى مىتواند امكان اين موضوع را انكار كند
با اينكه قرآن مجيد صريحاً نمونه هايى از آن را ذكر كرده است؟
آيا اين خرده گيران سرگذشت جمعى از بنى اسرائيل را در قرآن نخواندهاند، آنجا
كه مىگويد: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا
مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمْ اللَّهُ مُوتُوا
ثُمَّ أَحْيَاهُمْ»؛ آيا نديدى گروهى (از بنى
اسرائيل) را كه از ترس مرگ از خانههاى خود فرار كردند و آنان هزاران نفر بودند (و
به بهانه، فرار از طاعون، از شركت در ميدان جهاد خوددارى نمودند). و خداوند فرمان
مرگ آنها را صادر كرد (و به همان بيمارى مردند) سپس آنها را زنده كرد». [1]
آيا اينها اين آيه شريفه را نخواندهاند: «وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً»؛ (به خاطر آور) روزى را كه ما از هر امتى، گروهى را از
كسانى كه آيات ما را تكذيب مىكردند محشور مىكنيم ...» [2] آيا چنان روزى، روز قيامت و رستاخيز است؟
مسلّماً نه، زيرا در آن روز تمام امّتها محشور مىشوند، نه از هر امّتى
دستهاى. [3]
اما متأسّفانه مسأله رجعت و خردهگيرى درباره آن از همان قرنهاى نخستين اسلام
تا كنون دستاويز براى جمعى از علماى اهل سنّت بوده است، و لذا نويسندگان كتابهاى
رجال آنها، هنگامى كه شرح حال بعضى از بزرگان دانشمندان و رُوات شيعه را ذكر
مىكنند و هيچ نقطه ضعفى از نظر پاكى و درستى آنها نمىيابند مىگويند: اما او
عقيده به رجعت داشت! ... مثل اينكه مىخواهند
[1]. سوره بقره، آيه 243. مفسّران
نزول اين آيه 243 سوره بقره را درباره عدّهاى از بنى اسرائيل مىدانند كه در شهرى
به نام «داوردان» از نواحى عراق زندگى مىكردند، هنگامى كه دستور جهاد به آنها
داده شد و لشكر آنها آماده مبارزه با دشمن گرديد، به بهانه اينكه سرزمين دشمن
آلوده به «وبا» مىباشد پراكنده شده و حاضر به جهاد نگرديدند، ولى به فرمان خدا
همگى هلاك شدند و پس از مرگ به زندگى برگشتند. مشروح سرگذشت آنها را مفسّرين در
ذيل آيه مزبور بيان كردهاند، و اين يكى از مصاديق روشن رجعت است. ر. ك: تفسير
عياشى، ج 1، ص 130، ح 433