اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 88
يادداشتهاى اوّليه باقى ماند و در عين حال او تنها قسمت كوچكى از اين موضوع
وسيع را بررسى نموده است.
***
در اينجا بايد به آقاى «احمد امين»
نويسنده متعصب كتاب (فجر الاسلام) گفت: اگر اين شخصيتهاى برجسته شيعه كه نام آنها
را ذكر كرديم و شخصيتهاى برجسته ديگرى كه نام آنها را در اينجا نياورديم، اين بزرگ
مردانى كه علوم اسلامى را به وجود آوردند و دانشهاى اسلامى را پايه گذارى كردند،
اگر اينها مىخواستند اساس اسلام را در هم بكوبند و شما و استاد شما دكتر ...
و دوستانتان اساس اسلام را محكم ساختيد؛ بايد فاتحه چنين اسلامى را خواند و
براى هميشه با آن وداع كرد، در اينجاست كه بايد با شعار معروف (فيلسوف معره
(1). منظور از «فيلسوف معره»
ابوالعلاء معرى است، زيرا او در شهرستان كوچك و خوش آب و هواى «معره» واقع در
«سوريه» متولد گرديد و قبر او نيز در همانجاست. شعر فوق از قصيده معروف او كه در
كتاب «سقط الزند» ص 533، در آثار ابوالعلاء و بعضى كتابهاى ديگر آمده است. ذيلًا
شعر فوق و بعضى ديگر از ابيات جالب آن قصيده را مىآوريم:
اذا وَصَف (الطائِيُّ) بِالْبُخْلِ (مَارِدٌ)
وَعَيَّرَ (قِسّاً) بِالْفَهَاهَةِ
(بَاقِلُ)
وَقَالِ السُّها لِلشَّمْسِ أنْتِ خَفِيَّةٌ
وَقال الدُّجى يا صُبْحُ! لَوْنُكَ
حائِلُ
فَيَامَوْتُ زُرْ إنَّ الْحَيَاةَ ذَمِيمَةٌ
وَيَا نَفْسُ جِدّى إنْ دَهْركِ
هَازِلُ
يعنى: هنگامى كه «مارد» بخيل معروف عرب «حاتم طائى» را بخيل معرفى كند.
وهنگامى كه «باقل» كه در نادانى و بى زبانى ضرب المثل است «قس بن ساعده ايادى»
فيلسوف و خطيب تواناى عرب را به نادانى و ناتوانى در سخن، سرزنش نمايد. وهنگامى كه
ستاره كوچك «سها» كه به واسطه كوچكى قدرت ديد اشخاص را با آن آزمايش مىكنند به
خورشيد درخشان بگويد: چقدر مخفى و كم نورى! و هنگامى كه تاريكى شب به صبحگاهان
روشن بگويد: چقدر تيرهاى!
آرى در اين هنگام اى مرگ! به سراغ ما بيا كه زندگى در چنان محيطى ملالانگيز و
اندوه بار است، و اى جان زودتر بيرون بيا كه روزگارت بر سر شوخى آمده است!
اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 88