اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 132
داشتند! با اينكه خود اهلبيت در آن زمان مرگبار، از خانههاى خود آواره
بودند؟!
نه، اين فداكاريها هيچ انگيزهاى جز ايمان راسخ و اعتقاد به يك هدف مقدس
نداشت، و همان بود كه اين صحنهها را به وجود مىآورد! [1]
باز نظرى به زندگى پرماجراى شعراى بزرگ قرن اوّل و دوم مىاندازيم:
آنها با اينكه هم از نظر مادى به هيأت حاكمه وقت شديداً محتاج بودند و هم از
آنان حساب مىبردند و مىترسيدند، در عين حال نه ترس و نه طمع- با اينكه شعرا
غالباً مادى هستند!- نه فشارهاى حكومت، و نه شمشيرهاى برهنهاى كه بر سر آنها سايه
انداخته بود، مانع از اين نشدند كه به حمايت حق برخيزند و با طرفداران باطل مبارزه
كنند و آنها را رسوا نمايند.
از فرزدق گرفته تا كميت، و از سيّد حميرى تا دعبل خزاعى، تا ديك الجن تا
ابىتمام تا بحترى تا امير ابوفراس الحمدانى صاحب قصيده معروف [2] كه در آن
مىگويد:
الدِّينُ مُخْتَرَمٌ وَالْحَقُّ مُهْتَضَمُ
وَفَىْءُ آلِ
رَسُولِ اللَّهِ مُقْتَسَمُ!
پردههاى دين را دريده، و آيين حق را زيرپا گذاردهاند، و اموال خاندان پيغمبر
را به يغما مىبرند!
(تا آخر قصيده كه حقايق جالبى را در
آن فاش نموده است).
آرى اينها بودند كه در آن محيط پرخفقان به يارى حق برخواستند و با اشعار
[1]. انسان هنگامى كه تاريخ پرماجرا و
تكان دهنده افرادى مانند حجر بن عدىها و ميثم تمارها و عبداللَّه بن عفيفها را
مخصوصاً فصل آخر زندگى آنان را مطالعه مىكند غرق حيرت مىشود كه چگونه يك «مرد
خرما فروش» يا يك «پيرمرد نابينا» پايههاى حكومت ارتجاعى بنى اميّه را به لرزه
درآورد و در برابر آن همه خشونت و قساوت و قدرت جهنمى آن دستگاه تا آخرين نفس
مقاومت نمود و بر قيافه مرگ لبخند زد؟ آنها در مكتبى پرورش يافته بودند كه مرگ
افتخارآميز را به زندگى ننگين و در يك محيط ملالت بار و خفقان آور ترجيح مىدادند
به عقيده ما وجود چنان شاگردانى يكى از بهترين مدارك براى شناسايى مكتب على عليه
السلام است
[2]. از قصيده ميميه ابوفراس است كه
به «الشافية» معروف است
اسم الکتاب : آيين ما( اصل الشيعة) المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 132