اسم الکتاب : لغات در تفسير نمونه المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 81
«انفال» در اصل از مادّه «نَفْل» (بر وزن نفع) به معناى زيادى است؛ و اين كه به نمازهاى
مستحب «نافِلَه» گفته مىشود، به اين دليل است كه اضافه بر واجبات است.
و همچنين اگر «نَوَه» را «نافله» مىگويند به خاطر اين است كه بر فرزندان افزوده مىشود؛ «نَوْفل» به كسى گفته مىشود كه بخشش زياد داشته باشد.
و اگر به غنائم جنگى نيز «انفال» گفته شده است يا به جهت اين است كه يك سلسله اموال اضافى
است كه بدون صاحب مىماند و به دست جنگجويان مىافتد، در حالى كه مالك خاصى براى
آن وجود ندارد.
و يا به اين جهت كه جنگجويان براى پيروزى بر دشمن مىجنگند، نه براى غنيمت؛
بنابراين غنيمت يك موهبت اضافى است كه به دست آنها مىافتد. [1]
[إنْفَجَرَتْ:]
«فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا»
«انْفَجَرَتْ» از مادّه «انفجار» به معناى جريان شديد و بيرون ريختن آب با فشار و كثرت است. [2]
[أَنْفُس:]
«اللَّهُ
يَتَوَفَّى الأَنْفُسَ»
«أَنْفُس» جمع «نَفْس» در اينجا به معناى «ارواح» است به قرينه
«يَتَوَفّى».[3]
[إِنفِضاض:]
«انفِضاض» از مادّه «فَضّ» در لغت به معناى پراكندگى است. [4]
[أنْفَضُّوا:]
«لَهْواً
انْفَضُّوا إِلَيْها»
تعبير به «انْفَضُّوا» از مادّه «انفضاض» به معناى پراكنده شدن و انصراف از نماز جماعت و روى آوردن به كاروان است. در
شأن نزول گفته شده، هنگامى كه كاروان «دحيه» وارد «مدينه» شد (او هنوز اسلام را اختيار نكرده بود) با صداى طبل و
ساير آلات لهو، مردم را به بازار فراخواند؛ مردم «مدينه» حتى مسلمانانى كه در مسجد مشغول استماع خطبه
نماز جمعه پيامبر صلى الله عليه و آله بودند، به سوى او شتافتند و تنها سيزده نفر،
و به روايتى كمتر، در مسجد باقى ماندند. [5]
[إِنْفَطَرَتْ:]
«إِذَا السَّمآءُ
انْفَطَرَتْ»
«إِنْفَطَرَتْ» از مادّه «انفطار» به معناى انشقاق و شكافته شدن است. [6]