اسم الکتاب : لغات در تفسير نمونه المؤلف : مكارم شيرازى، ناصر الجزء : 1 صفحة : 625
[هَدْى:]
«وَ الْهَدْيَ وَ
الْقَلائِدَ»
«هَدْى» از مادّه «هِداية» به معناى قربانىهاى بىنشان در مراسم حج و عمره است. [1]
[هذِهِ الْقَرْيَةِ:]
«هذِهِ
الْقَرْيَةِ»
تعبير به «هذِهِ الْقَرْيَةِ» (اين آبادى) دليل بر اين است كه شهرهاى قوم لوط در مجاورت سرزمين ابراهيم
عليه السلام بود. [2]
[هَشِيم:]
«فَأَصْبَحَ هَشِيماً»
«هَشِيم» از مادّه «هشم» (بر وزن خشم) در اصل، به معناى شكستن اشياء سست است؛ مانند گياهان. لذا به
گياهان خرد شده كه صاحبان گوسفندان براى آنها مىكوبند و آماده مىكنند، «هشيم»
گفته مىشود، و گاه به گياهان خشكى تفسير شده كه زير دست و پاى حيوانات در آغل
كوبيده مىشود. [3]
[هَضْم، هَضِيم:]
«ظُلْماً وَ لا
هَضْماً»
«هَضْم» در لغت به معناى «نقص» است، و اگر جذب شدن غذا را به بدن هضم مىگويند، به خاطر
آن است كه غذا ظاهراً