علامه حلى در منتهى (1) و تذكره (2) مىفرمايد: «و الهدنة ليست واجبة على كل تقدير، سواء كان بالمسلمين قوة او ضعف. لكنها جايزة؛ يعنى هدنه در هيچ صورتى واجب نيست، چه مسلمانان نيرومند باشند و چه ناتوان. ليكن جايز است.» محقق حلى نيز در شرايع مىفرمايد: «و هى جايزة اذا تضمنت مصلحة للمسلمين...؛ يعنى هدنه اگر دربردارنده مصلحتى براى مسلمانان باشد جايز است.» از ظاهر اين گفتار برمىآيد كه هدنه در هيچ وضعى واجب نخواهد گشت، مگر آن كه مقصود ايشان از جواز، معناى عام آن در برابر حرمت باشد كه شامل وجوب نيز مىشود.
در هر صورت، از كلام علامه؛ در مورد عدم وجوب هدنه در هيچ حالتى، چنين بهدست مىآيد كه ايشان دليل هدنه را كه عبارت است از آيه شريفه {و ان جنحوا للسلم فاجنح لها } و همچنين كريمه {ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة } ، به قرينه ادلهاى كه به جهاد تا سرحد شهادت فرمان مىدهند، بر جواز اين عمل ـنه وجوب آن حمل كرده است. علامه اين ادله را چنين برمىشمارد:
الف) آياتى مانند : «يقاتلون في سبيل اللّه فيقتلون و يُقتلون؛ يعنى در راه خدا كارزار مىكنند، پس مىكشند و كشته مىشوند (3)».
ب) عمل امام حسين (ع) كه جنگيد تا به شهادت رسيد.
ج) و گروهى را كه رسول خدا(ص) به سوى هذيل فرستاد، جنگيدند تا آن كه كشته شدند و تنها يك تن از آنان به نام حبيب زنده ماند و اسير گشت.
(1) ج 2، ص 974. (2) ج 1، ص 447. (3) سوره توبه، آيه 111.