سخنراني کند. آن روزها اين افراد محبوبيتي هم در ميان مردم داشتند. شهيد مطهري با آن بينش سياسي دقيق در واپسين لحظات از اجراي اين برنامه جلوگيري کرد.[1]
با ورود امام به تهران و استقرار ايشان در مدرسه رفاه، استاد مطهري به منزله مرزباني بيدار و دلاور آنجا حضور داشت. در واقع بيت امام را شهيد مطهري اداره ميکرد و مراقب بود که مبادا عناصر ناسالم، يا اعضاي گروهکها با نفوذ به داخل، اخلال يا سوءاستفاده کنند.[2]
استاد مطهري پس از پيروزي انقلاب اسلامي براي تثبيت و استقرار نظامي اسلامي، فعاليتهايي ارزنده انجام داد و مهمترين و مورد اعتمادترين مشاور امام خميني(رحمه الله) بود. او علاوه بر شرکت در جلسات شوراي انقلاب و ارائه پيشنهادهاي سودمند به رهبري انقلاب، بيشترين وقت خود را صرف تبيين حکومت و انقلاب اسلامي کرد.
شبپرستان کوردل
گروه فرقان دين را از سياست جدا ميدانستند. آنان افکاري مانند منافقين داشتند و به آنان القا شده بود که روحانيان موجود مرتجعاند؛ ميخواهند کشور را به قرون وسطا بازگردانند؛ پايگاه طبقاتي دارند و در واقع همان مسائلي را مطرح ميکردند که مارکسيستها ميگفتند. البته آنان نميتوانستند تجزيه و تحليلي درست بکنند، زيرا اين افکار از خودشان نبود و در پي ترقي تقليدي بودند. منافقين افکاري مارکسيستي را با لباس مذهب به آنان تزريق ميکردند.[3]
[1]مطهري مطهر انديشهها، ج 1، ص 422. [2] در اين باره شهيد آيتالله محلاتي به خاطره جالب توجهي اشاره دارد: «آن روزها ايشان (شهيد مطهري) با فراست مخصوص خود دريافت که يک گروه خاص ميخواهند در مدرسه رفاه دور امام را بگيرند. ايشان به نحوي امام امت را به مدرسه علوي بُردند و نگذاشتند آن نقشه عملي شود. از همان اول مراقب اوضاع بود و هر توطئهاي را خنثا ميکرد (جلوههاي معلمي استاد، ص 183). [3] ر.ک: سيماي استاد در نگاه ياران.