اسم الکتاب : سيرى در ساحل بينش و منش حضرت امام خمينى(ره) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 152
امور داخلى ما مىكند؟ براى ما مبلغ مىفرستد و ما را به دست برداشتن از «ماركسيسم» و پذيرش «اسلام» دعوت مىكند؟! اين چنين حكايتى در عرف ديپلماتيك، معنا ندارد و باور كردنى نيست.
رهبران شوروى به هر طريق ممكن، خود را جمع و جور كردند و با زحمت، اعصاب خويش را كنترل كردند و براى آنكه روابط ديپلماتيك آنها با ايران حفظ شود، پاسخ مؤدبانهاى به نامه امام دادند؛ در حالى كه از عمق جان ناراضى بودند و لبهاى خويش را از ناراحتى مىگزيدند. همان شخص،[1] امروز اعتراف كرده است و با آه و افسوس مىگويد كه اى كاش! پيام امام را شنيده بوديم؛ امام آن روز به ما هشدار داد كه مبادا در دام آمريكا بيفتيد و...!
امام مىديد كه سرانجام شوروى چيست؛ بعد هم قرار است كه اينان در دام آمريكا گرفتار شوند. به همين لحاظ، پيشاپيش به آنان هشدار داد كه شب تاريك در پيش است و بيم موج و گردابى سهمگين. آن روز باور نمىكردند تا اينكه به اصلاح «تشت آنها، از بام افتاد» و دهانشان باز ماند! اما امام، آن روز اين فتنهها را ـ كه برخواهد خواست ـ ديده بود. او با فراست الاهى مىديد و درك مىكرد: «الْمُؤمِنُ يَنْظُرُ بِنُورِ الله».[2] او چنين همتى داشت كه بايد قدرتى مثل شوروى را به اسلام دعوت كند.[3]
[1] يعنى آقاى «ميخائيل گورباچف» كه رئيس جمهور (صدر هيئت رئيسه) شوروى و گيرنده نامه امام بود. [2] اشاره به حديث نبوى(صلى الله عليه وآله) است كه فرمودند: «اتَّقُوا فِراسَةَ الْمُؤمِنِ فَإنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللهِ» (محمد بن يعقوب كلينى، كافى، ج 1، ص 218). [3] آيتالله جوادى گفت: هنگامى كه نماينده مخصوص گورباچف به خدمت امام آمد، ايشان خطاب به نماينده فرمود: «من مىخواستم درى از غيب به روى آقاى گورباچف باز كنم؛ نه اينكه از جهان مادّه با او سخن بگويم».
اسم الکتاب : سيرى در ساحل بينش و منش حضرت امام خمينى(ره) المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 152