اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 117
اينكه چگونه اكبرشاه مسلمان روز اول جلوس، به اين فرجام ناخوشايند گرفتار شد، بحثى عالمانه مىخواهد و تحليلى روانكاوانه و جامعهشناسانه كه در چنته بضاعت علمى حقير نيست؛ منتها در تحليل عوامانهام حلقه نوكران چاپلوس بىمقدار، هواداران پرهوس زرپرست و تلقينها و تشويقهاى غرورآفرين درباريان را بىتقصير نمىدانم.
اين مقدمه طولانى را با نوشتهاى از ابوالفضل مبارك كه از مقربان اكبر بوده و با اشاره او به تأليف اكبرنامه پرداخته است، به پايان مىبرم و به اين شيوه بر استدلالم نيز مُهر تاييدى مىزنم.
سزاوار شناسايى آنكه از نيايش گفتار به ستايش كردار گرايد و به نگارش لختى شگرفكارى جهانآفرين جاويد سعادت اندوزد (منظور از جهانآفرين اكبر است كه با شرح عجايب افعال او سعادت دو جهان نصيب گردد) روزنه دل به شكاف قلم برابر دارد، بو كه فروغ دولت شاهنشاهى بر او تابد....
امروز نه از عقيده باطل دين الهى سخنى در ميان است نه از آن همه جلال و شكوه ظاهرى، اثرى، اكبرشاه، خاموش و محكوم در گوشهاى از آگرا كه «سكندرآباد»ش مىگويند، پيش روى عبرتانديشان خفته است.
لالقلعه
اسامى و واژههاى فارسى در تركيب با لهجه و زبان هندى معجونى مىشود بىنشان از عناصر اوليهاش. وقتى كه مىشنوى
اسم الکتاب : سفر به سرزمين هزار آيين المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 117