اگر چه به طور طبيعى، قدرت تكنولوژى ارتباطى به فرهنگ ندارد، اما مىبينيم كه تاكنون، هر اندازه توان تكنولوژيكى غرب افزايش يافته، ميزان سلطه فرهنگىاش بيشتر شده است، و اين به منش او وابسته است كه در واقع منش سلطه گرى و برترى جويى است.
ميهن اسلامى ما، كه به لحاظ استراتژيك و حساسيت منطقهاى و دارا بودن فرهنگ عميق علمى و اسلامى و منابع سرشار اقتصادى، همواره مورد طمع و تجاوز دشمنان جنايتكار بوده است، پس از پيروزى انقلاب اسلامى كه اساساً يك انقلاب فرهنگى و ارزشى است و تحرك و اقتدار خود را با بهره گيرى از غناى فرهنگى اسلام در مقابله و معارضه با نظامهاى كفر حاكم بر جهان به منصه ظهور رسانده و مهم ترين تهديد قرن عليه نظام نوين جهانى قلمداد شده است، استكبار جهانى را متوجه شرايط جديدى نمود كه براى متوقف كردن قدرت اسلام و رشد فزاينده آن در جهان به سرمايه گزاريهاى وسيع ترى در زمينه هاى فرهنگى و هنرى بپردازد.
در اين رابطه «دانيل پاتيس» رئيس انستيتوى پژوهشهاى سياست خارجى آمريكا، در سمينارى كه در پاييز سال 68 در شهر استامبول تركيه برگزار شد گفته است:
«ما تا ده سال حساسيت خاصى نسبت به اسلام نداشتيم، اما امروز اين طور نيست و همه ما نسبت به اين پديده جديد در ايران و برخى از كشورهاى ديگر، بايد با حساسيت بيشترى برخورد كنيم. امروز مسلمانان به ايران نظر دارند و از آن الگو بردارى مىكنند، امروز ايران براى مسلمانان به مثابه يك آزمايشگاه است، اگر اين تجربه موفق شود، جسارت