بهمنظور مصون ماندن از خطا، اشتباه و مغالطه در حوادث و رخدادهاي گوناگون پيرامون خود، قرآن راهی را در پيش پاي ما ميگذارد كه هم در علوم عقلی، هم در علوم نقلی و هم در تفسیر حوادث بهكار ميآيد و آن، این است که دانستههاي ما يا از قبيل محکماتاند و يا از قبيل متشابهات. بعضي امور، روشن و آشکار است و نياز زیادي به فكر كردن ندارد؛ ولي برخي ديگر پيچيده و مبهم است و بايد رنج بسياري کشيد تا به ژرفاي آن رسيد. آن عده از اهل فكر، كه عالِم حديثاند و مجتهد، باید نخست به سراغ يقينيات بروند. مفسران هم در تفسير آيات قرآن، بايد به سراغ محکمات آن بروند و در پرتو محکمات، متشابهات را تفسیر کنند:
هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ؛[1] او كسي است كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه قسمتي از آن، آيات محكم و قسمتي از آن، متشابه است؛ اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتاند تا فتنهانگيزي كنند و تفسير [نادرستي] براي آن ميطلبند.
در علوم عقلی هم ما باید از یقینیات شروع کنیم و در پرتو آنها، بکوشيم