مِنْهُ الْوَتِين؛[1] و اگر [او] پارهاي گفتهها بر ما بسته بود، دست راستش را سخت ميگرفتيم، پس رگ قلبش را قطع ميكرديم.
چنين خطاب سهمگين و قاطعي از جانب خداوند به خاتم و برگزيدة پيامبرانش(صلى الله عليه وآله)، وظيفة ديگران را در زمينة نحوة تبيين و قرائت دين روشن ميسازد. به اين ترتيب نميتوان اسلام را در روزگاري كه كمونيسم بر فضاي سياسي و اجتماعي كشورها حاكم است كمونيستي تبيين كرد، و در روزگار سيطره سوسياليسم، آن را بر وفق آموزههاي اين مكتب تقرير كرد يا در روزگار پستمدرنيسم با قرائتي نسبيگرايانه و ... . اگر كسي خود را در مقابل خداوند مسئول بداند و تكليف خويش را در امر خطيرِ تبيين دين ـ كه همان ادامة رسالت انبياست ـ به درستي بشناسد، همواره بههوش است تا مبادا كلمهاي از خود بر اسلام بيفزايد، و ميكوشد تا به دقت در همان مسيري كه خدا و رسول معين فرمودهاند گام بردارد.[2]
اما افزون بر مخاطبشناسي، و عرضة دقيق دين، جنبة ديگري كه در زمينه تبليغ و نشر معارف دين بايد در نظر داشت، تأثير دو چندان ارشاد مردم با شيوههاي عملي است. براي درك بهتر نقش الگودهيِ عملي در معرفي و نشر دين، نگاهي به عوامل پيشرفت مسيحيت در جهان امروز مفيد است. ارزيابيِ فعاليتهاي تبليغيِ مسيحيت نشان ميدهد كه موفقيتهاي آنان تنها به دليل عرضة انجيل در تيراژهاي بسيار بالا نبوده است. نگارش كتابها
2. خداوند در آيات 44، 45 و 47 سورة مائده (5) كساني را كه بر اساس آنچه او نازل فرموده حكم نميكنند، كافر، ظالم و فاسق خوانده است: ... وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُون؛ «... و كساني كه به موجب آنچه خدا نازل كرده، داوري نكردهاند، آنان خود، كافراناند»؛ ... وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُون؛ «... و كساني كه به موجب آنچه نازل كرده، حكم نكردهاند، آنان خود، ستمگراناند»؛ ... وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْفَاسِقُون؛«... و كساني كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند، آنان خود، نافرماناند».