پنهان مانده است. برخي پنداشتهاند هدف انبيا مبارزه با جهل و ناداني بوده، و اينكه مردم را به فراگيري دانش تحريص و تشويق كنند و علوم نافع را در اختيارشان نهند. برخي ديگر گمان كردهاند گسترش قسط و عدل و مبارزه با ظلم و بيداد تنها مقصد ايشان بوده است، ... .
اما بايد توجه داشت كه اينها همه، تنها بخشي از رسالت انبيا را تشكيل ميدهند و در حقيقت مقدمهاي براي مقصود اصيل و نهايي ايشان به شمار ميآيند. گُلِ هدفِ انبيا(عليهم السلام) هيچيك از آنچه برشمرده شد نيست. جوهرة رسالت آنان، اصلي فراتر از اينهاست، و بايد گفت غايت قصواي بعثت آنان بسي فراتر از درك انسانهايي همچون ما است. ديدگانِ كمسويِ ما توان تماشاي كمال نهايي و قوة يافتن اينكه اين كمال را با چه چيزهايي و از چه راههايي ميتوان به دست آورد، ندارند. همچنين عقلهاي بشريِ ما نميتوانند فهميد كه حقيقتِ «معرفةالله» ـ هدف اصلي رسولان ـ چيست، و اين معرفت چگونه يافت ميشود.
اما به هر روي، عالمان دين، در مقام وارثانِ رسالت انبيا(عليهم السلام)، و بهخصوص جانشينيِ رسالت حضرت ختمي مرتبت(صلى الله عليه وآله) ـ كه افضل و اكمل از تمام رسالتهاست ـ و نيز در مقام ميراثداريِ امير مؤمنان و ديگر معصومان(عليهم السلام)، ميبايد گوهر رسالت آنان را به خوبي بفهمند و حفظ كنند و به نسلهاي آينده منتقل سازند. يعني انسانها را به سوي كمال نهاييشان سوق دهند؛ كمالي كه بالاترين مرتبة وجودياي است كه يك ممكنالوجود و يك مخلوق ميتواند بدان نايل آيد. اين مرتبه از كمال، معرفتي خاص است؛ معرفتي حضوري و شهودي، كه از آن به «قرب» ياد ميشود. پس ميتوان گفت همة انبيا از سوي خداوند فرستاده شدند تا انسانها را به خدا نزديك كنند، و نزديك شدن به خداوند نيز مراتبي دارد كه برترينِ آنها مقام محمّدي است؛ مقامي كه در اصلْ مخصوص ذات مقدس حضرت خاتم(صلى الله عليه وآله) و اهلبيت معصومِ اوست، و