اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 42
قربانى خودش در درگاه خداوند، او را كشته باشد؛ بلكه اين يك افسانه است كه خداوند آن را بيان كرده و هدف اصلى از بيان آن، پيامى است كه در بطن آن وجود دارد. حقيقت اين داستان، اشاره به تضاد سرمايهداران و كارگران است. هابيل، كه در اين داستان كشاورز است، در واقع سمبل طبقه كارگر است كه چون كارگر و زحمتكش بود و گندمى را كه آورده بود نتيجه كار و زحمت خودش بود، خداوند قربانى او را قبول كرد. قابيل هم، كه در اين داستان گلهدار است، در واقع سمبل طبقه سرمايهدار است و چون خداوند با سرمايهداران ميانهاى ندارد، قربانى او را قبول نكرد. پس خداوند اين داستان را به اين صورت درست كرده تا بدين طريق اين پيام را بدهد كه خداوند طرفدار طبقه كارگران و زحمتكشان و مخالف سرمايهدارها است. البته آن وقتها در كشور ما نظريههاى ماركسيستى خيلى رواج داشت و مسأله تضاد طبقاتى ماركس، همه جا نقل مجالس بود و اين نويسنده به اصطلاح اسلامشناس هم تحت تأثير همان گرايشهاى ماركسيستى، چنين تفسيرى از اين داستان ارائه داده بود.
اما عجيب اين است كه گويا خداوند پيشبينى مىكرده كه روزگارى كسانى چنين حرفهايى بزنند، و لذا در ابتداى نقل داستان هابيل و قابيل در قرآن مىفرمايد: وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَىْ ءَادَمَ بِالْحَقِّ ...[1]؛ و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان تلاوت كن ...؛ يعنى داستانى را كه عين واقعيت، و نه اسطوره و افسانه، است براى مردم بازگو كن.
به هر حال، واژه «حق» در موارد متعدد و مكرّراً در قرآن استعمال شده و گاهى در يك آيه چند بار پشت سر هم از اين واژه استفاده شده؛ مثل اين آيه كه مىفرمايد: قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِى لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لاَيَهِدِّى إِلاَّ أَنْ يُهْدَى[2]؛ بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند؟ بگو خداست كه به سوى حق رهبرى مىكند، پس آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مىكند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمىيابد مگر آن كه هدايت شود؟
5. كاربرد مفهوم «حق» در برخى انشائات
يكى از واژههاى كليدى قرآن، هم در زمينه عقايد و هم در زمينه رفتارها و اعمال فردى و هم در