اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 294
نباشيد؛ آنجا كه حضرت فرموده: وَ لاَ تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً[1]؛ برده ديگرى مباش كه خدا تو را آزاد آفريد. آيا به راستى معناى اين سخن آن حضرت اين است كه خدا تو را از بندگى خويش نيز آزاد ساخته است؟! چنين امرى مستلزم تناقض و محال ذاتى است. موجوديت و ذات انسان عين بندگى است و اگر بگوييم: بنده خدا نباشيم، مانند اين است كه بگوييم: هم باشيم و هم نباشيم! وجود يك انسان و فرض عدم بندگى او، مانند اين است كه بگوييم: انسان هم وجود دارد و هم ندارد! وجودِ خدا عين مالكيت محض، و وجود انسان عين مملوكيت محض است و همانگونه كه توضيح داديم، امكان ندارد چيزى وجود داشته باشد و مملوك يا بنده خدا نباشد.
غير از وجود خدا كه عين مالكيت است، وجود هر موجودى عين مملوكيت و بندگى محض است. خداوند نسبت به همه هستى و همه موجودات ربوبيت مطلق دارد و همه آنها تحت اراده و قيموميت او هستند. به همين دليل نيز اطاعت خداى متعال در همه چيز واجب است. البته همانگونه كه قبلا اشاره كرديم، اوامر و نواهى خداى متعال حكيمانه و بر اساس مصالح و مفاسد است و گزافى و بىپايه نيست. بر اين اساس، انسان آن هنگام حق بندگى خدا را به جا آورده كه فرمان خدا را از آن جهت كه خدا گفته و چون خدا خواسته انجام دهد نه اين دليل كه به مذاق خودش خوش آمده است. ملاك اين نيست كه اين حكم خوشايند من هست يا نيست، ملاك اين است كه آيا اين فرمان خدا است يا فرمان غيرخدا است. اگر كسى در اطاعت از دستورات الهى، خوشايند خود را ملاك قرار دهد، خود را اطاعت و عبادت كرده نه خدا را. چنين كسى دنبالهرو ابليس و در دنيا و آخرت قرين شيطان و در اسفل سافلين است: إِنَّ الْمُنَفِقِينَ فِى الدَّرْكِ الاَْسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرا[2]؛ آرى، منافقان در فروترين درجات دوزخند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.
8. انسان مدرن و نفى «تكليفمدارى»
با توجه به مطالب گفته شده، روشن مىگردد كه انسان در مقابل خداوند داراى «تكليف» است. معناى وجوب اطاعت از اوامر و نواهى خداوند، چيزى جز مكلّف بودن بشر نمىباشد.