اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 28
آن قدر دلايل روشن براى ايمان به آخرت وجود دارد كه اگركسى انكار كند مثل اين است كه چشم خود را بسته و حقيقتى بسيار روشن را كه جلوى چشم اوست نمىتواند ببيند: بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِى الاَْخِرَةِ بَلْ هُمْ فِى شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُون[1]؛ بلكه علم آنان درباره آخرت نارساست؛ [نه،] بلكه ايشان درباره آن ترديد دارند؛ [نه،] بلكه آنان در مورد آن كور دلند. اين كسانى كه اين قدر به زندگى دنيا چسبيدهاند و از پيروى انبيا سر باز مىزنند و در مقابل حق و حقيقت خضوع نمىكنند، معلوماتشان منحصر به همين زرد و سرخهاى دنيا است، وقتى وراى اين ظواهر دنيا مطرح مىشود، توان علمى آنها نيز تمام مىشود: بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِى الاَْخِرَة. بعد مىفرمايد نه تنها توان معرفتى آنها تمام مىشود و ديگر بيشتر از اين كشش ندارند، بلكه اين مسأله را امر مشكوكى تلقى مىكنند: بَلْ هُمْ فِى شَكٍّ مِنْهَا. و بعد باز هم ترقى مىكند و مىفرمايد بلكه اينها كورند و گويا چشمشان بسته است و نمىتوانند ببينند: بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُون.
منظورم از اشاره به اين آيات اين بود كه تحصيل يقين به عالم آخرت، آن قدر از ديدگاه قرآن مجيد مهم است كه شرط ايمان، شرط توجه به خدا، لذتبردن از ياد خدا، استفاده از هدايت خدا، از هدايت قرآن و به هر حال، رمز سعادت ابدى انسان را ايمان به آخرت دانسته و اگر اين ايمان، آن هم در مرتبه يقين، وَبِالاَْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون، حاصل نشود، كار انسان تا قيامت لنگ خواهد ماند. بنابراين، براى شخص عاقل در درجه اول لازم است كه عقل خودش را به كار گيرد و در صدد پيدا كردن براهين روشن و يقينى براى اثبات عالم آخرت برآيد و به ظن و گمان در مورد آن اكتفا ننمايد، بلكه يقين قطعى به وجود آن پيدا كند تا راه سعادت به رويش باز شود و بتواند از هدايتهاى قرآن كريم استفاده كند.
پس تا اين جا نتيجه بحث اين شد كه در زمينه معرفتشناسى، قرآن مىفرمايد نه تنها حقايق عينى وجود دارد، بلكه براى انسان نيز شناخت اين حقايق عينى ممكن است و ما شناخت حق و درست و واقعى هم داريم، و نه تنها داريم، بلكه بايد داشته باشيم و يكى از اين شناختهاى يقينى كه حتماً بايد آن را تحصيل كنيم يقين به آخرت است.
6. پلوراليسم، نفى «حق» و «حقيقت واحد»
بحث بعدى كه در اين جا پيش مىآيد اين است كه: با توجه به اين كه معرفتهايى كه ما