responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 271

باشد؛ مثلا پرنده‌اى را در قفس، يا انسانى را كه دست و پايش را بسته‌اند، يا انسانى را كه در جايى زندانى و محبوس است در نظر مى‌آوريم و مى‌گوييم، آزادى يعنى هنگامى كه اين قيد و بندها برداشته شود: پرنده از قفس آزاد گردد، دست و پاى انسان را باز كنند، يا از زندان و حبس بيرون بيايد و به هر كجا كه دلش مى‌خواهد، برود. وقتى كسى در حبس بوده و دوران زندانش تمام مى‌شود، مى‌گوييم: آزاد شد.

جاذبه مفهوم آزادى براى انسان نيز دقيقاً به جهت همين تقابلش با اسارت و دربند بودن است؛ چون هيچ انسانى دوست ندارد كه اسير و دربند و گرفتار باشد. هيچ انسانى دوست ندارد او را در يك اتاق حبس كنند و اجازه ندهند كه از آن جا بيرون بيابد. هيچ انسانى دوست ندارد دست و پاى او را ببندند كه نتواند حركت كند. هر انسانى دلش مى‌خواهد آزادانه و به اختيار خود هر كجا كه مايل است، برود و هر طور كه دوست دارد رفتار كند. انسان ذاتاً و فطرتاً و بدون آن كه كسى به او آموخته باشد آزادى و رهايى را دوست دارد و از دربند بودن و اسارت متنفر است. حتى مى‌توان گفت هر موجود ذى‌شعورى چنين حالتى را دارد كه خواهان آزادى عمل است و قيد و بند، خلاف فطرت او است.

به علت همين جاذبه‌اى كه مفهوم آزادى براى ما دارد هر كس هم كه از آن سخن بگويد و آن را بستايد، جذب او مى‌شويم و هر چه كه نام آزادى روى آن گذاشته شود براى ما مطلوبيت و جاذبه پيدا مى‌كند. در اين ميان غالباً غافل مى‌شويم از اين كه آيا آزادى يك معنا دارد يا معانى متفاوتى براى آن وجود دارد. آيا آزادى به هر معنايى، مناسب با فطرت انسان و مطلوب است؟ آيا آزادى فقط يك نوع است و هميشه اين است كه پرنده‌اى از قفس آزاد مى‌شود، يا انواع مختلفى از آزادى وجود دارد كه برخى از آنها نه تنها مفيد نيستند بلكه بسيار هم مخرّب و مضرند؟

در مباحث پيشين نيز اشاره كرديم كه يكى از مغالطه‌هاى نسبتاً رايج، مغالطه اشتراك لفظى است؛ يعنى لفظى داراى بيش از يك معنا است و خاصيت و صفتى كه مربوط به يك معنا از آن لفظ است به اشتباه براى معناى ديگر آن اثبات مى‌شود. مثالى كه در آن‌جا آورديم در مورد لفظ «شير» بود و اين شعر مولوى را شاهد آورديم كه:

آن يكى شير است اندر باديه *** وان دگر شير است اندر باديه

آن يكى شير است آدم مى‌خورد *** وان دگر شير است آدم مى‌خورد

اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی    الجزء : 1  صفحة : 271
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست