اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 262
أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتقيَكُم[1]؛ در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. واژه «أَكْرَمَ» از ريشه «كَرُمَ» گرفته شده، كه به معناى عزّت نفس، داشتن شخصيت و كرامت است[2]. از ميان انسانها، كسى داراى كرامت و احترام بيشترى است كه تقواى بيشترى داشته باشد. از نظر قرآن كريم بين «تقوا» و «كرامت» رابطه مستقيم وجود دارد، به اين معنا كه هر چه «تقوا» بيشتر باشد «كرامت» فزونتر مىگردد. «تقوا» يك امر اختيارى و اكتسابى است نه يك امر ذاتى و خدادادى، و انسان بايد آگاهانه و از روى اختيار، با اطلاعت از دستورات الهى ويژگى تقوا را در خود ايجاد كند. البته موضوع «تقوا» نياز به بحث بيشترى دارد كه بايد در جاى خود دنبال شود و در بحث فعلى ما نمىگنجد.
4. كرامت فردى (اخلاقى) و كرامت اجتماعى (حقوقى)
گاهى كرامت و فضيلت يك انسان بدون توجه به بُعد اجتماعى و ارتباط او با ديگر انسانها مدنظر قرار مىگيرد. در اين حالت، اين فضيلت، جنبه شخصى پيدا كرده و تنها براى خود او يك ارزش محسوب مىشود؛ مانند: تقوا يا عبادت. از ديدگاه اسلامى، عبادت و تقوا ارزش به حساب مىآيند، هر چند شخص زندگى اجتماعى نداشته باشد و به صورت فردى و تنها زندگى كند.
گاهى ارزشها و فضيلتهايى كه يك انسان دارا است، مربوط به زندگى اجتماعى او و ارتباطى است كه با ديگر انسانها دارد. در اين حالت، نظام حقوقى شكل مىگيرد. نظام حقوقى ناظر به زندگى اجتماعى و مدنى انسانها است. در اين نظام، ارتباط يك فرد با افراد ديگر و تأثير و تأثر مثبت يا منفى انسانها روى يكديگر مورد توجه است. هدف از زندگى اجتماعى اين است كه فرد بتواند از زمينههاى رشد و تكامل بهتر و بيشترى برخوردار گردد و در مجموع نيز همه انسانها به مراتب بالايى از كمال دست يابند.
بنابراين، صرف اين كه بگوييم: هر كس تقوايش بيشتر باشد نزد خدا كرامت و عزت بيشترى دارد، يك مسأله حقوقى را ايجاب نمىكند. وقتى «تقوا» با «حقوق» پيوند مىخورد كه تقوا در ارتباط با ديگر انسانها مورد توجه و ارزيابى قرار گيرد؛ يعنى آن كسى كه قوانين