اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 231
جلسه هفدهم
ملاحظاتى در تدوين نظام حقوقى
1. مرورى بر مباحث پيشين
در جلسات گذشته اين پرسش را مطرح كرديم كه چگونه براى كسى حق ثابت مىشود و منشأ و خاستگاه حق چيست؟ چه كسى آن را انشا و اثبات مىنمايد؟ همه كسانى كه در زمينه «فلسفه حقوق» بحث كردهاند، از يك تبيين عقلانى و قاطع در اثبات خاستگاه حقوق عاجز ماندهاند. ديدگاه اسلام در اين باره، با توجه به آيات قرآن كريم و روايات ائمه اطهار(عليهم السلام)، اين است كه منشأ حقوق، حق خداى متعال است. سپس اين پرسش مطرح شد كه خداى متعال چگونه حقوق را تعيين مىنمايد؟ آيا يك امر گزافى است؟ آيا خداوند بدون دليل، حقى را براى كسى ثابت و يا از ديگرى سلب مىنمايد؟ ملاك اعطاى حقوق از طرف خداوند به موجودات چيست؟ آيا ما مىتوانيم بگوييم خدا حق دارد فلان كار را انجام دهد و حق انجام فلان كار را ندارد؟ آيا در مقابل خدا، موجودى وجود دارد كه حقى را براى خدا ثابت يا نفى نمايد؟
بسيارى افراد گفتهاند: تنها عقل است كه مىتواند اثبات كند خدا چه حقى دارد و چه حقى ندارد. در مقابل، گروهى معتقدند كه اين بلندپروازى عقل است كه مىخواهد در مقابل خداى متعال چنين قضاوتى كرده و بگويد خدا چنين حقى دارد يا ندارد. گروه دوم به آياتى از قرآن كريم، از جمله به اين آيه شريفه تمسك كردهاند: لاَ يُسْئَلُ عَمَّا يَفعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ[1]؛ در آنچه [خدا] انجام مىدهد چون و چرا راه ندارد، و[لى] آنان [انسانها] سؤال خواهند شد.
گروه سومى نيز به «حسن و قبح عقلى» معتقدند. اين عده مىگويند: بعضى اعمال و رفتارها به گونهاى است كه از نظر عقل قبيح است و عقل قبح آن را به خوبى درك مىكند. بنابراين خدا نبايد آن را انجام دهد؛ نيز بعضى اعمال داراى حُسن ذاتى است و از نظر عقل انجام اين كارها بر خدا واجب است؛ براى مثال، بعضى «متكلمان معتزله» و عدهاى از «متكلمان اماميه» در