اسم الکتاب : نظريه حقوقى اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 169
شده و حداقل حق اولويتى نسبت به آن پيدا نموده است، هيچ ترديد و شكى وجود ندارد. پس ملاك حق شخص، نسبت به اين اثر هنرى زيبا، كار و فعاليتى بوده كه روى ماده خام صورت داده است. به عبارت ديگر، در اينجا يك نوع فاعليت، عليت و اثرگذارى وجود داشته كه باعث ايجاد ارزش يا افزايش آن شده، يا لااقل در جهت حفظ آن مؤثر بوده است.
3. فاعليت اصلى در جهان هستى
با توجه به ملاكى كه از تحليل مفهوم حق و بررسى موارد آن از نظر همه عقلا بيان شد، بايد ديد كه در عالم هستى، فاعليت اصلى و اساسى از آنِ كيست. چه كسى نسبت به كلّ عالَمِ هستى، داراى عليّت است؟ چه كسى ايجاد كننده، تكامل دهنده و يا نگهدارنده جهان هستى مىباشد، تا يكى از اين موارد سه گانه به عنوان ملاك حق مدّ نظر قرار گيرد؟
از نظر اديان آسمانى و كسانى كه به وجود خداى متعال معتقدند، خدا اولين كسى است كه نسبت به كل عالَم هستى، و از جمله همه انسانها داراى چنين فاعليتى است. اولا، اوست كه ايجاد كننده هستى است و عالَم را از «نيستى» به «هستى» آورده است و اين امر بالاترين نوع فاعليت است. درميان فاعلهاى عادى، موجودى نداريم كه هستىبخش باشد و شيئى را از نيستى به هستى تبديل نمايد. به اصطلاح فلاسفه، همه فاعلها، «فاعلهاى اِعدادى» مىباشند. فاعل ايجادى يا «الفاعلُ الذى مِنه الوجود» تنها در مورد بارى تعالى صادق است. پس بالاترين ملاك حق كه هستى بخش و آفريننده بودن است، در خداوند موجود است. ثانياً، در سايه تدبير و اراده اوست كه موجودات رشد و كمال پيدا مىكنند. ثالثاً، اوست كه نگهدارنده كل جهان هستى و انسان است: إِنَّ اللّهَ يُمْسِكُ السَّمَوَتِ وَ الاَْرْضَ أَنْ تَزُولاَ و لَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِن أَحَد مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيماً غَفُورًا[1]؛خداوند آسمانها و زمين را نگاه مىدارد تا [مبادا] از نظام خود منحرف شوند؛ و هرگاه منحرف گردند، كسى جز او نمىتواند آنها را نگاه دارد؛ او بردبار و آمرزنده است.
تنها كسى كه عالم هستى را حفظ مىكند و مىدارد و مانع زوال و نابودى آن مىگردد، خداى متعال است. هيچ موجودى جز او آفريننده و ايجاد كننده نيست و هيچ موجودى كه در عرض او موجب رشد و كمال موجودات گردد، وجود ندارد. همچنين هيچ موجودى در كنار او،