اسم الکتاب : نظريه سياسي اسلام المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 259
مقوله را با هم مقايسه كردم، براى اين كه، با اشتراكى كه اين دو مقوله با هم دارند، ذهنها براى درك حقيقت آمادهتر گردند. در آن مسأله روانشناسى، تأكيد بر اعتماد به نفس در مقابل اعتماد به انسانهاى ديگر است و مىگويند: بچه را طورى تربيت كنيد كه بر پدر و مادر، يا به دوستان، يا به همسايگان و يا خويشاوندان تكيه نداشته باشد و بتواند روى پاى خودش بايستد. يعنى بر انسانهاى ديگر تكيه نكنيد و سربار انسانهاى ديگر نشويد، نه اين كه خود را محتاج خدا هم نبينيد.
اصلاً بستر بحث مربوط به رابطه انسانى با انسانهاى ديگر است. مفهوم «اعتماد به نفس» اين است كه طورى رفتار كن و طورى به تقويت روحى خودت بپرداز كه تكيه به ديگران نداشته باشى، و اين دستورى است كه در اسلام هم مورد تأكيد واقع شده است. در سيره پيغمبر (صلىاللهعليهوآله) و ائمه اطهار عليهمالسلام روى اين مسأله تكيه و تأكيد شده است، امّا متأسفانه به اين چيزها كمتر توجه مىكنيم و فكر مىكنيم اين گونه مطالب از نوآورىهاى غرب است. در زمان پيغمبر اكرم (صلىاللهعليهوآله) اصحاب آن چنان تربيت شده بودند كه اگر كسى سوار اسبى بود و تازيانهاى در دست داشت و تازيانهاش مىافتاد، به رفيقش كه در كنار اسب مشغول حركت بود نمىگفت كه تازيانه را از روى زمين بردار و به من بده. خودش از اسب پياده مىشد، تازيانهاش را بر مىداشت و دوباره سوار مىشد! اين تربيت اسلامى است كه ما را وا مىدارد كه روى پاى خودمان بايستيم، خودمان بارمان را برداريم، خود را محتاج ديگران نبينيم و طمعى به ديگران نداشته باشيم؛ اما نه اين كه در مقابل خدا هم خود را بىنياز ببينيم:
اى مردم، شماييد نيازمندان به خدا و خداست بىنياز و ستوده.
مگر مىشود انسان سر تا پا فقير و نيازمند، خود را بىنياز از خدا بداند؟ اظهار بىنيازى در برابر خدا شرك است. پس معناى اعتماد به نفس اين نيست كه به خدا هم اعتماد نداشته باشيد. اين سخن كه به خدا هم اعتماد نكنيد، درست مخالف روح اسلام و پيام سراسر قرآن است. صدها آيه و روايت در اين زمينه وارد شده كه انسان خودش را در مقابل خدا هيچ ببيند و همه چيز را از خدا بخواهد و اين ربطى به مسأله اعتماد به نفس ندارد؛ چون مسأله اعتماد به نفس براى تعيين رابطهاى است بين انسانها كه به انسانهاى ديگر اتّكا نكنند، چون كسى بر ديگرى امتيازى ندارد.