پس از پيروزى انقلاب، مسائل انقلاب اسلامى در سطح گستردهاى در رسانههاى مختلف جهانى مورد توجه قرار گرفت. يكى از مسائل اختصاصى نظام اسلامى، مساله ولايت فقيه است. دشمنان چون به اهميت مساله پى برده بودند تلاش گستردهاى را براى مشوّش كردن اذهان نسبت به اين مساله آغاز كردند. هر كس اندك توجهى به نوشتهها و گفتههاى آنان در اين زمينه بكند؛ انواع اتهامات و بدگويىها را در آنها خواهد ديد.
با توجه به تلاش دشمنان در جهت تخريب اين امر مهم از يك سو و با عنايت به درخواست جدى حقيقت جويان در كشورهاى غير اسلامى نسبت به كشف و فهم اين امر از سوى ديگر بايد مبلّغان مسلمان توجيه مقبولى از نظريه ولايت فقيه ارائه كنند، تا جلوى تبليغات مسموم دشمنان گرفته شود و عطش جويندگان حقيقت نيز سيراب گردد. در اينجا قصد ما اين است كه توجيهى ساده از اين نظريه ارائه كنيم.
لازمه مسلمان بودن
مىتوان به هر انسان ـ خواه مسلمان يا غير مسلمان ـ گفت: ما مردمى هستيم كه دين خاصى را پذيرا شدهايم. اين دين مجموعهاى از عقايد و ارزشها را به ما ارائه مىدهد. اعتقاد ما اين است كه اسلام فقط بيان كننده يك سرى عبادات نيست. بلكه دين جامعى است كه درباره قضاوت بين مردم، چگونگى برخورد با مجرمان و تبهكاران، انجام معاملات، چگونگى برخورد با غير مسلمانها، آداب تعليم و تعلم و احكام و قوانينى دارد. بنابراين، ضرورت دارد كه در تمام زمينهها از قوانين دينى پيروى كنيم. قانونى معتبر و لازم الاجراست كه بىواسطه يا باواسطه به منابع دينى برسد. مثلا اگر مسلمانى بخواهد غذاى جديدى را در برنامه غذايىاش بگنجاند، ابتدا لازم است جنبه حلال و حرام بودن آن را مورد بررسى قرار دهد. مسلمان حقيقى كسى است كه در هر كارى توجه به برنامه و قانون شرع داشته باشدو به هر اندازهاى اين توجه كم باشد، از دايره اسلام واقعى به دور است.
شرايط ولى فقيه
1. از آن رو كه رئيس حكومت كسى است كه بايد قوانين آن حكومت را بهتر از ديگران حفظ كند و بر اجراى كامل آنها نظارت داشته باشد، لازم است كه او آشنايى كامل به قوانين داشته