در هر جامعهاى متخصصان متعددى هستند كه هر گروه در رشتهاى خاص صاحب نظرند. ولى فقيه نيز بايد مشاورانى از متخصصان مختلف داشته باشد تا آنها در مسايل متفاوت اظهار نظر كنند و نظر مشورتى خود را به ايشان انتقال دهند در نهايت ولىّ فقيه با توجه به مشورتهايى كه انجام مىدهد تصميم مىگيرد و سخن نهايى را اعلام مىكند.
قرآن مىفرمايد: «وَشاوِرْهُمْ فِى الْاَمْرِ فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوكَّلْ عَلَى اللّه[1] در كارها با مؤمنان مشورت كن! امّا هنگامى كه تصميم گرفتى [قاطعباش و] بر خدا توكل كن.» اين آيه خطاب به رسول الله(صلى الله عليه وآله) است. بر اساس بينش دينى ما آن حضرت، معصوم و عالِم به علم الهى (لدنّى) بودند، ولى مأمور بودند؛ با مردم و آگاهان در مسائل مشورت نمايند. شايد حكمت اين فرمان اين بود كه مردم را در كارها دخالت دهند، تا آنان با دلگرمى و اطمينان بيشترى با آن حضرت همكارى كنند، در عين حال در آيه تصريح شده كه عزم و تصميم نهايى، با پيامبر است. وقتى پيامبر ـ عظيمالشأن ـ بايد مشورت كند، حاكم غير معصوم ـ كه دسترستى به علم غيب ندارد، سزوارتر به مشورت است، ولى تصميم نهايى با اوست. ممكن است مشاوران رهبر در يك نظام رسمى مثل مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار داشته باشند و ممكن است مشاوران غير رسمى باشند.
در تمام كشورهاى دنيا ـ به رغم وجود اختلاف در نوع حكومت ـ رهبران و رؤساى كشورها در زمينههاى نظامى، فرهنگى، اجتماعى، سياسى و ... مشاور يا مشاورانى دارند كه در امور مختلف از نظرات آنها استفاده مىكنند. در اينباره حاكم اسلامى نيز مانند ديگر رهبران و حاكمان عمل مىكند.
10. اگر فتواى ولى فقيه با فقهاى ديگر اختلاف (تعارض) داشته باشد، چه بايد كرد؟
عقل آدمى حكم مىكند: انسان در مواردى كه علم و خبرويّت ندارد، به صاحبنظران و متخصصان مراجعه كند. مثلا بيمار كه راه درمان خود را نمىداند، به پزشك رجوع مىكند، يا كسى كه در ساختن خانه مهارت ندارد، از معمار متخصص استمداد مىجويد. همچنين همه انسانها فرصت تحقيق يا توانايى لازمبراى استخراج احكام از منابع اصلى شرع را ندارند، پس