اسم الکتاب : در جستجوي عرفان اسلامي المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 210
توجهش به خدا است، مىتوان پذيرفت و باور كرد. اما كسى كه بر مسند مىنشيند و به دستبوس و پابوسش مىآيند و آنجا ذكرى مىگويد و دستى تكان مىدهد و در مواقع ديگر به فكر دنيا و مقام و خوشى و راحتى خود و اعقاب خويش است كه آنها نيز پس از او به نوايى برسند و مقام «قطبيت» پيدا كنند، آيا چنين كسى را مىتوان گفت جز خدا به چيزى توجهى ندارد؟!
موحّد لفظى، مشرك عملى!
معلوم شد غايت عرفان و مقامى كه انسان بايد به آن برسد مقامى است كه خود را پرتوى از نور الهى مىبيند و براى خود هيچ استقلالى قايل نمىشود. حقيقت سير الى الله نفى استقلال از خود و ساير موجودات است. ما در حال حاضر براى موجودات و اشياى پيرامون خود استقلال قائليم و به يك معنا، هر چيزى را بتى قلمداد مىكنيم و هر كس به رنگى در پيشگاه اين بتها به پرستش مىايستد. بايد اين بتها را سرنگون كرد و تنها در برابر ذات اقدس الهى سر فرود آورد و تسليم شد. هيچ موجودى جز «الله» شايسته پرستش نيست. عرفان واقعى اين است كه حقيقت «لا اله الا الله» را در زندگى و وجود خود پياده كنيم. اين در حالى است كه ما وقتى در كارها و زندگى خويش دقت مىكنيم، مىبينيم به خدايان بسيارى معتقديم و به انحاى گوناگون آلوده به شركيم. بسيارى از ما تنها به زبان «لا اله الا الله» مىگوييم و به واقع، هوا و هوسهايمان را معبود خويش قرار دادهايم:
أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ؛[1] پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده است.
كسى كه هواى نفس خود را معبود خويش قرار داده چگونه لا اله الا الله مىگويد؟! به همين دليل هم هست كه قرآن كريم مىفرمايد: