باورند كه اگر كسى به باطن قرآن دست يافت ديگر نيازى به ظاهر آن ندارد.
در نقد اين سخن بايد بگوييم كه باطن داشتن آيات قرآن، امرى انكار ناشدنى است، اما در برخى از همين روايات فهم همه بطون قرآن به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) اختصاص داده شده است: لا يَسْتَطيعُ اَحَدٌ اَنْ يَدَّعِىَ اَنّهُ جَمَعَ الْقرآنَ ظاهِرَهُ وَ باطِنَهُ غَيْرُ الاْوْصياء.[1] البته ممكن است برخى از معانى عميق آيات با تأمل و تدبر در آنها براى ديگران نيز آشكار شود؛ مثل آيه 15 از سوره فاطر كه مىفرمايد: يا أَيُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيد؛ اى مردم شما نيازمند به خداييد و خداوند بىنياز و ستوده است. آنچه عموم مردم از ظاهر اين آيه مىفهمند اين است كه، شما به خداى متعال نيازمنديد و خداى متعال بىنياز و شايسته حمد است. آنچه از واژه «فقر» در اذهان تداعى مىشود همان نيازمندىهاى انسان در امر معاش، از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن و غيره است كه خداى متعال با به وجود آوردن اسباب و علل آنها، زمينه ادامه حيات و رشد و تكامل انسان را فراهم مىكند. اين مرتبه از فهم اين آيه، كه از آن به مرتبه ظاهر تعبير مىشود، براى همه اهل زبان به خوبى قابل درك است، اما معانى عميقترى نيز براى آن وجود دارد. هر اندازه كه انسان با ساختار سخن و نكتههاى ادبى آن آشنايى بيشترى داشته باشد و به سفارش قرآن در باب تدبر و تعقّل در آيات عمل كند، به نكتههاى دقيقتر و عميقترى نيز پى خواهد برد. بر همين اساس با تأمل بيشتر در اين آيه در خواهيم يافت كه نيازمندى ما به خداوند فراتر از خوراك و پوشاك و مسكن و بهداشت و غيره است. ما فقير مطلقيم و خدا بىنياز مطلق. به بيان ديگر ما
[1] مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 92،باب 8، روايت 26.