در اين آيه افزون بر پذيرش تأويل براى همه آيات، به تلاش كژدلان براى پىجويى تأويل قرآن با بهرهگيرى از آيات متشابه اشاره شده است. واژه «تأويل» با آنچه امروزه در غرب به نام «هرمنوتيك» مطرح شده مناسبت دارد؛ زيرا هرمنوتيك به حسب اصل واژه، معنايى شبيه به تأويل دارد. وجود تأويل در ادبيات قرآنى ما، زمينهاى براى طرح مباحث هرمنوتيكى است. كسانى در اين صدد با استفاده از افكار هايدگر و گادامر و ديگران تلاش مىكنند همين مباحث را در باره قرآن طرح كرده نتايج دلخواه خود را از آن بگيرند.
5. تفسيرهاى مختلف براى برخى از آيات
برخى از آيات قرآن كريم ـ هرچند اندك شمار ـ داراى تفاسير متعددى است و مفسران در ذيل آنها وجوه و معانى متعددى ذكر مىكنند و گاهى ترجيحى نيز براى هيچيك به اثبات نمىرسد. اين نكته زمينه تعميم تعدد قرائات به موارد ديگر را فراهم كرده است و برخى با تكيه بر اين موارد اندك، در پى درست پنداشتن همه تفسيرهاى متعدد و بىضابطه از كل مفاهيم دينى برآمدهاند!
6. بحث ظاهر و باطن قرآن
در روايات متعددى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت(عليهم السلام) به باطن داشتن آيات قرآن و در برخى از آنها به وجود هفت معناى باطنى براى آيات قرآن، تصريح شده است.[1] بر اساس اين روايات، افزون بر معناى ظاهر قرآن، مىتوان به يك يا چند معناى باطنى براى آن نيز معتقد بود.
[1] فيض كاشانى، محمد، تفسير صافى، ج 1، ص 39 و نيز ر.ك: مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج92، باب8، روايت37.