اسم الکتاب : نقش تقليد در زندگي انسان المؤلف : مصباح یزدی، محمد تقی الجزء : 1 صفحة : 47
شناخته و به آن يقين دارد به آنها بنماياند، نه كسى كه حق را نمىشناسد و اگر خودش به جهل خويش اعتراف نكند، از گفتار و رفتارش برمىآيد كه حق را نمىشناسد و هدايت نشده است.
مصداق روشن هدايت نايافتگان به حق، روشنفكران شكگرا هستند كه در هر چيزى تشكيك مىكنند و به اينكه نمىدانند و در هر چيزى شك دارند افتخار هم مىكنند! آيا ما بايد از انبيا و اولياى خداوند كه هدايتشدگان پروردگار هستند و از روى يقين و بصيرت ديگران را به سوى حق هدايت مىكنند، پيروى كنيم و راه آنها را برگزينيم و در سايه هدايت آنها به سعادت و حق رهنمون گرديم، يا سراغ كسانى برويم و حرف كسانى را گوش دهيم كه در همه چيز شك دارند و راه را نمىشناسند و از آنها بخواهيم كه راه را به ما بنمايانند؟ البته شكگرايان براى اينكه منطق خود را موجّه جلوه دهند، اساساً امكان دستيابى به معرفت يقينى را انكار مىكنند و مىگويند ممكن نيست انسان يقين واقعى به چيزى پيدا كند و مدّعيان يقين خيال مىكنند كه يقين پيدا كردهاند! بديهى است چنين كسى نمىتواند ديگران را به معرفت حقيقى برساند.
ضرورت تفكيك تقليد پسنديده از تقليد ناپسند
روشن شد كه وقتى انسان خودش فاقد علم و تخصص است بايد به حكم عقل و فطرت به متخصص در آن فن مراجعه كند؛ بخصوص در ارتباط با مسايل دينى كه حياتىترين نيازمندىهاى انسان هستند بايد سراغ كسانى رفت كه به حقايق و معارف دينى آشنايى كامل دارند تا در پرتو هدايت و راهنمايى و پيروى از آنها، وظايف دينى خود را بشناسد و به آنها عمل كند. با توجه به همين حقيقت است كه خداوند مىفرمايد: فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[1] پس اگر نمى دانيد، از دانايان بپرسيد.