به فرض كه سند اين روايات صحيح باشد، آيا دستورهاى شرعى تعبّدى هستند يا مطالب ارشادى؟ آيا اين روايات به تمام اعصار آخرالزّمان از زمان غيبت امام زمان(عليه السلام) تا قيامت مربوط مىشود؟ آيا حتّى عصر حضور پيامبر و امامان معصوم(عليهم السلام) نيز جزو اين دوران بوده است؟ آيا در طول اين قرون، در مكانهايى كه مسلمانان زندگى مىكرده اند، اين مطالب صادق بوده است؟ آيا در دوره آخرالزّمان، مؤمنان هم نبايد بچه دار شوند؟! كافران به اين حرفها و اعمال اهمّيتى نمى دهند و اگر قرار باشد فرزندان مؤمنان، دشمنان دين شوند، كافران بهتر مىتوانند اين كار را انجام دهند. در اين صورت، نتيجه بچه دار نشدن مؤمنان اين مىشود كه نسل آنان منقرض شود. در صورتى كه اين روايات، صحيح باشند، رواياتِ مهمل و بيهودهاى هستند.
صرف نظر از سلسله روايات جعلى و دروغينى كه به دست ما رسيده است، اگر روايات صحيحى نيز به دست ما برسد، به اين ابهام مبتلا مىشويم كه منظور گوينده در فلان روايت چه بوده است و ما به چه اندازه مىتوانيم به عموم و اطلاق روايات تمسّك كنيم.
گاهى متأسّفانه كار به جايى مىرسد كه همين رواياتِ عمومىِ غيرمعتبر با مضامين عجيب و غريب، بر محكمات كتاب و سنّت حاكم، و بين مردم چنان شايع مىشود كه گويى آن محكمات فراموش شده يا اصلا وجود نداشته است. چه بسا اين روايات، سند معتبرى نيز نداشته و در مضمون آن نيز اختلاف باشد؛ ولى با اين حال، چنين رواياتى را ملاك عمل قرار داده، به آنها استناد مىكنيم و محكمات كتابِ سنّت را به فراموشى مىسپاريم. اگر اين اعمال در مسائل شخصى پيش بيايد، مشكل چندانى پديد نمى آورد؛ براى مثال در شك بين ركعت سوم و چهارم نماز؛ امّا بعضى از اين روايات با سرنوشت حيات ميليونها مسلمان پيوند مىيابد و استفاده از هر دسته آنها، جامعه مسلمانان را به شكل خاصّى درمى آورد.
فرض كنيد اگر بخواهيم به اين روايت عمل كنيم كه در دوره آخرالزّمان، عزوبت حلال است و مسلمانان نبايد بچه دار نشوند، به واقع چه اتّفاقى خواهد افتاد. نتيجه پيروى از اين روايت اين است كه فقط نسل كافران باقى مىماند و نسل مسلمانان منقرض مىشود. آيا