عقلى دارد. اين همان رجوع به عالِم است. ممكن است اين عالِم در مواردى هم اشتباه كند؛ ولى بناى عقلى بر اين است كه در اين جا تبعيت كنند؛ تبعيت از قول كسى كه خبره است و بيشتر موارد را بهتر متوجّه مىشود.
هيچ جامعه انسانى راهى بهتر از اين نمى يابد. در همه جا، مريض سراغ پزشك مىرود. در هر جايى نظر بخواهند، به سراغ متخصّص مىروند. خانه مىخواهند قيمت كنند، سراغ معمار مىروند. ساختمان مىخواهند بسازند، سراغ مهندس مىروند. اين روش عُقلايى است و راه ديگرى هم ندارد. وقتى هم مسائل دينشان را بلد نيستند، سراغ متخصّص اين كار، يعنى فقيه مىروند. حالا اگر احتمال بدهيم كه اين آقا هفتاد درصد مىفهمد؛ يكى هشتاد درصد و ديگرى نود درصد، شما كدام را بر مىگزينيد؟ عقل شما چه مىگويد و روش عقلايى چيست؟ پاسخ اين است كه چون آدم دنبال حقيقت مىرود، هرجا احتمال رسيدن به واقع باشد، آن را ترجيح مىدهد. اين است كه رجوع به اعلم، خودش بناى عُقلايى است. اين كه مىگوييم در فقه بايد به فقيهى رجوع كرد كه اعلم باشد، صرف تعبّد نيست؛ بلكه روش عاقلان همين است؛ پس ما حتّى در تقليد از عالم و مجتهد هم به هوس خودمان عمل نمى كنيم.
عدّهاى امروز مىگويند: بايد از افكار جهانى و فرهنگ غربى پيروى كنيم؛ چرا كه آنها صنايع پيشرفته ترى دارند. اين سخن چونان است كه بگوييم بايد از فرعون پيروى كنيم؛ براى اين كه اهرام را ساخته است و اين همه صنايع و علوم دارد! بنى اسرائيل مىگفتند: بايد از فرعون پيروى كنيم؛ زيرا اين همه ثروت دارد؛ ولى موسى حتّى يك دستبند طلا هم ندارد! دارايى او فقط يك چوب دستى است. چنين تقليدى كودكانه، و بى منطق است. آيا صرف اين كه كسى ثروت دارد، دليل مىشود كه از او تقليد كنند؟! صرف اين كه علوم مادّى پيشرفته دارند، دليل مىشود كه معنويات و مصلحت انسان را بهتر بدانند و قوانين بهترى را وضع كنند؟!
بله، اگر خواستيد هواپيمايتان را تعمير كنيد، بدهيد آنها تعمير كنند؛ چون آنها پيشرفته ترند. اگر سلاحى خواستيد بخريد، از آنهايى بخريد كه پيشرفته ترند و سلاح