برخى از كسانى كه آشنايى كافى با فرهنگ اسلامى ندارند و كارهاى انسانى را براساس معيارهاى سطحى و ظاهرى، ارزشگذارى مىكنند و توجهّى به اهميّت انگيزه و نيّت فاعل، و باصطلاح «حُسن فاعلى» (در برابر حسن فعلى) ندارند و يا ملاك ارزش كار را تنها تأثير در آسايش زندگى دنيوى ديگران مىپندارند، چنين كسانى در تحليل بسيارى از عقايد و معارف اسلامى، دچار انحراف مىشوند و يا از درك و تبيين آنها فرو مىمانند و از جمله در تبيين نقش ايمان و رابطه آن با اعمال صالحه، و نقش ويرانگر كفر و شرك، و تبيين برترى بعضى از اعمال كم حجم و كوتاه مدت بر كارهاى پرحجم و درازمدّت، دچار كژانديشى مىگردند و مثلاً چنين مىپندارند كه مخترعين بزرگى كه اسباب آسايش ديگران را فراهم كردهاند يا آزادى خواهانى كه در راه آزادى ملتشان مبارزه نمودهاند مىبايست داراى مقام اخروى والا و ارجمندى باشند هر چند بهرهاى از ايمان به خدا و روز قيامت نداشته باشند. و گاهى كار به آنجا مىكشد كه ايمان لازم براى سعادت حقيقى را ايمان به ارزشهاى انسانى و پيروزى نهائى كارگران و زحمتكشان در همين جهان، معرّفى مىكنند و حتّى مفهوم «خدا» را هم مفهومى ارزشى و مساوى با ايده آل اخلاقى، قلمداد مىكنند!!
هر چند از مطالبى كه در دروس گذشته بيان شده مىتوان نقاط ضعف و انحراف در اين پندارها را باز شناخت ولى نظر به شيوع اين گونه افكار در عصر حاضر و خطرى كه براى نسل آينده در بردارد بجاست كه توضيح بيشترى درباره آنها داده شود.