و به روز پاداش و كيفر الهى، ريشه هاى آن را تشكيل مىدهد، و تنهاش همان تصميم اجمالى و بسيط بر عمل كردن به لوازم ايمان است كه بدون واسطه، از آن مىرويد، و شاخ و برگهاى آن عبارت است از اعمال شايستهاى كه از ريشه ايمان، مايه مىگيرند. و ميوه آن، سعادت ابدى خواهد بود. و اگر ريشه نباشد تنه و شاخ و برگى پديد نمىآيد و ميوهاى هم به بار نخواهد آورد.
ولى چنان نيست كه وجود ريشه هميشه ملازم با شاخ و برگ مناسب و دادن ميوه مطلوب باشد بلكه گاهى در اثر نامساعد بودن شرايط محيط و بروز آفات گوناگون، شاخ و برگ لازم نمىرويد و نه تنها ميوه مطلوب را به بار نمىآورد كه گاهى به خشكيدن درخت نيز منجر مىشود.
همچنين ممكن است در اثر پيوندهايى كه به شاخه و تنها و حتى به ريشه درخت، زده مىشود آثار ديگرى از آن، ظاهر گردد و احياناً به تبديل آن به درخت ديگرى منتهى شود، و اين همان تبديل ايمان به كفر (ارتداد) است.
حاصل آنكه: ايمان به امور ياد شده، عامل اصلى سعادت انسان است ولى تأثير كامل اين عامل، مشروط به جذب موادّ غذايى لازم از راه اعمال صالحه، و دفع آفات و موادّ زيان بار به وسيله اجتناب از گناهان است.
و ترك واجبات و ارتكاب محرّمات، ريشه ايمان را ضعيف مىكند و گاهى به خشكيدن آن، منتهى مىشود، چنانكه پيوند عقايد نادرست، موجب دگرگونى ماهيّت آن مىگردد.
پرسش
1- تأثير ايمان در اعمال نيك را توضيح دهيد.
2- تأثير اعمال نيك و بد در قوّت و ضعف ايمان را شرح دهيد.
3- مجموع روابط متقابل ايمان و عمل و رابطه آنها با سعادت انسان را بيان كنيد.