(گروهى از) اعراب (بيابانى به پيامبر اكرم) گفتند: ما ايمان آورديم. بگو: شما ايمان نداريد ولى بگوييد اسلام آورديم، و هنوز ايمان در دلهايتان وارد نشده است.
اما ايمان واقعى هم مراتبى دارد و چنان نيست كه هر مرتبهاى از آن، ملازم به انجام همه وظايف مربوطه باشد و ممكن است هيجانات شهوى يا غضبى، شخص ضعيف الايمان را به عصيان بكشاند ولى نه به گونهاى كه تصميم بر عصيان دائم و مخالفت با همه لوازم ايمانش بگيرد. و البته هر قدر، ايمان قويتر و كاملتر باشد تأثير بيشترى در انجام اعمال مناسب با آن خواهد داشت.
حاصل آنكه: ذاتاً اقتضاى عمل كردن به لوازم آن را دارد و مقدار همين تأثير اقتضائى هم بستگى به شدت و ضعف آن دارد و در نهايت، اراده و تصميم شخص است كه انجام يا ترك كارى را متعيّن مىسازد.
رابطه عمل با ايمان
عمل اختيارى يا شايسته و همسوى با ايمان است و يا ناشايسته و مخالف با جهت آن در صورت اوّل، ايمان را تقويت و دل را نورانىتر مىسازد. و در صورت دوم، موجب ضعف ايمان و ظلمانى شدن قلب مىگردد. بنابراين، اعمال صالحهاى كه از شخص مؤمن، صادر مىشود در عين حال كه از ايمانش مايه مىگيرد به نوبه خود بر قوّت و ثَبات ايمان مىافزايد و زمينه كارهاى نيك ديگرى را فراهم مىسازد و مىتوان تأثير عمل نيك در تكامل ايمان را از اين آيه شريفه استظهار كرد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُه»2.
سخن و (اعتقاد) خوب به سوى خدا صعود مىكند و عمل صالح، آن را رفعت مىبخشد3.
[1] سوره حجرات، آيه 14. [2] سوره فاطر، آيه 10پ [3] بنابراينكه ضمير فاعلى به «الْعَمَلُ الصّالِح» و ضمير مفعولى به «الْكَلِمُ الطَّيِّب» عود كند.