سپس جهان ديگرى كه قابليّت بقاء و ابديّت داشته باشد، برپا مىشود1، و صحنه گيتى با نور الهى روشن مىگردد2، و شيپور حيات به صدا در مىآيد3 و همه انسانها (بلكه حيوانات نيز)4در يك لحظه، زنده مىشوند5 و سراسيمه و هراسان6 همانند ملخها و پروانگانى كه در هوا منتشر مىشوند7 با سرعت8، به سوى محضر الهى روانه مىگردند9 و همگى در صحنه عظيمى فراهم مىآيند10 و غالباً مىپندارند كه توقّفشان در عالم برزخ به اندازه يك ساعت يا يك روز يا چند روز بوده است11.
ظهور حكومت الهى و انقطاع سببها و نَسَبها
در آن عالم، حقايق آشكار مىشود12 و حكومت و سلطنت الهى، ظهور تامّ مىيابد13 و چنان هيبتى بر خلايق، سايه مىافكند كه هيچ كس را ياراى بلند سخن گفتن نيست14، و هر كسى به فكر سرنوشت خويش است و حتّى فرزندان از پدر و مادر، و خويشان و نزديكان از يكديگر، فرار مىكنند15، و اساساً رشته نسبها و سَبَبها مىگسلد16 و دوستيهايى كه بر پايه