و هشدار دادن به مردم، نسبت به آن را از مهمترين وظايف انبياء دانسته چنانكه مىفرمايد: «يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ»1 و براى منكرين آن، شقاوت ابدى و عذاب دوزخ را مقرّر فرموده است: «وَ أَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسّاعَةِ سَعِيراً»2.
بنابراين، كسى كه به حقانيّت اين كتاب آسمانى، پى برده باشد هيچ بهانهاى براى انكار معاد و شكّ درباره آن نخواهد داشت. و در بخش پيشين، روشن شد كه حقانيّت قرآن براى هر انسان حق جو و باانصافى قابل درك است و از اينرو، هيچ كس عذرى براى نپذيرفتن آن ندارد مگر كسى كه قصورى در عقلش باشد و يا به علت ديگرى نتواند پى به حقانيّت آن ببرد.
اشاره به براهين عقلى
بسيارى از آيات كريمه قرآن، لحن استدلال عقلى بر ضرورت معاد دارد و مىتوان آنها را ناظر به برهان هاى حكمت و عدالت دانست. از جمله به صورت استفهام انكارى مىفرمايد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ»3.
مگر پنداشتهايد كه شما را بيهوده آفريدهايم و به سوى ما بازگردانده نمىشويد؟
اين آيه شريفه به روشنى دلالت دارد بر اينكه اگر معاد و بازگشت به سوى خداى متعال نباشد، آفرينش انسان در اين جهان، بيهوده خواهد بود. ولى خداى حكيم، كار عبث و بيهوده، انجام نمىدهد. پس جهان ديگرى براى بازگشت به سوى خودش برپا خواهد كرد.
اين برهان، يك قياس استثنائى است و مقدّمه اول آنكه يك قضيّه شرطيّه است دلالت دارد بر اينكه هنگامى آفرينش انسان در اين جهان، هدف حكيمانه خواهد داشت كه به دنبال اين زندگى دنيا، بازگشت به سوى خدا كند و در جهان آخرت، به نتايج اعمالش برسد. و ما اين ملازمه را در تقرير برهان حكمت، توضيح داديم و ديگر نيازى به تكرار نيست.
و اما مقدمه دوم (خدا كار بيهوده نمىكند) همان مسأله حكمت الهى و عبث نبودن