از امور، آگاهى ندارد1 و بارها از كار خودش پشيمان مىشود2. و با يكى از بندگانش (حضرت يعقوب) كشتى مىگيرد و نمىتواند بر او غالب شود و سرانجام التماس مىكند كه از او دست بردارد تا مردم، خدايشان را در چنين حالى نبينند3. و علاوه بر اينكه نسبتهاى ناروايى به پيامبران الهى مىدهد چنانكه (العياذباللّه) نسبت زناى محصنه به حضرت داود (عليه السلام)4 و نسبت شرب خمر و زناى با محارم به حضرت لوط (عليه السلام) مىدهد5. علاوه بر همه اينها جريان مرگ حضرت موسى (عليه السلام) يعنى آورنده كتاب تورات را نيز شرح مىدهد كه چگونه و در كجا از دنيا رفت6.
آيا تنها همين نكته، كافى نيست كه ما بفهميم اين كتاب، از حضرت موسى (عليه السلام) نيست؟!
و اما وضع انجيل، از تورات هم رسواتر است زيرا اولا چيزى به نام كتابى كه بر حضرت عيسى (عليه السلام) نازل شده در دست نيست و خود مسيحيان هم چنين ادعايى ندارند كه انجيل فعلى، كتابى است كه خدا بر حضرت عيسى (عليه السلام) نازل كرده است، بلكه محتواى آن، گزارشاتى است منسوب به چند تن از پيروان آن حضرت.
و علاوه بر تجويز شرب خمر، ساختن آنرا بعنوان معجزه عيسى قلمداد مىكند7.
در يك جمله، وحيهاى نازل شده بر اين دو پيامبر بزرگوار، تحريف شده و نمىتواند نقش خود را در هدايت مردم، ايفاء كند.
و اما اينكه چرا و چگونه اين تحريفها و دستبردها انجام گرفته، داستانهاى مفصّلى دارد كه در اينجا مجال بيان آنها نيست8.
بارى، در ششمين سده بعد از ميلاد مسيح (عليه السلام) در حالى كه سراسر جهان را تيرگيهاى جهل و ظلم، فرا گرفته بود و مشعلهاى هدايت الهى در همه سرزمينها به خاموشى
[1] ر. ك: تورات، سفر پيدايش، باب سوم، شماره 8-12. [2] ر. ك: تورات، سفر پيدايش، باب ششم، شماره 6. [3] ر. ك: تورات، سفر پيدايش، باب 32، شماره 24-32. [4] ر. ك: عهد قديم، كتاب دوم سموئيل، باب 11. [5] ر. ك: تورات، سفر پيدايش، باب 19، شماره 30-38. [6] ر. ك: تورات، سفر تثنيه، باب 34. [7] ر. ك: انجيل يوحنّا، باب دوم. [8] ر. ك: اظهار الحق، نوشته رحمة الله هندى، الهدى الى دين المصطفى، از علامه بلاغى، راه سعادت از علامه شعرانى.