قياس از حيث مواد است ـ همچنان در كتب منطقي متداول مطرح است. بنابراين اگر مبحث صناعات خمس را «منطق مادّي» و مباحث مربوط به قالبهاي تعاريف و استدلال را «منطق صورت» نامگذاري كنيم، نميتوانيم منطق ارسطويي را تنها «منطق صوري» بناميم و آن را در مقابل «منطق مادّي» قرار دهيم.
گاهي مراد از منطق صوري، منطق نظري در مقابل منطق عملي يعني «متدلوژي» است. به اين اصطلاح، منطق ارسطويي را نه ميتوانيم نظري محض بدانيم ـ چرا كه در آن مباحثي از قبيل آنچه امروزه در متدلوژي مطرح ميشود آمده است ـ و نه ميتوانيم آن را دقيقاً منطق عملي يا متدلوژي نام كنيم، چرا كه در كتب متداول منطق كلاسيك، حتي در بخش صناعات خمس آنها همه آنچه امروزه منطق عملي يا منطق مادّي يا فلسفه علمي (متدلوژي علوم) نام گرفته، نيامده است[1].
دستهبندي قضايا
قضايا در منطق با ملاكهاي مختلف، تقسيمات گوناگوني پيدا ميكنند مثل تقسيم قضايا به حمليّه و شرطيّه، سالبه و موجبه، محصّله و معدوله و... يكي از تقسيماتي كه در قضيه انجام ميشود به لحاظ ميزان اعتقاد و تصديقي است كه نسبت به مفاد آن قضيه وجود دارد و بر همين اساس است كه قياس نيز به پنج قسم: برهاني، جدلي، سفسطي، خطايي و شعري تقسيم ميشود. البته در تقسيم قياس از حيث مواد به پنج قسم فوق، ملاكات و جهات ديگري نيز ملحوظ است و لذا مراد ما اين نيست كه تصديق داراي پنج مرتبه است و تنها از همين روست كه قياس نيز به پنج قسم مذكور تقسيم ميشود، بلكه ـ چنانكه خواهيم ديد ـ مرحوم شيخ(رحمه الله)تصديق را به بيش از سه مرتبه تقسيم نكرده است: يقين، شبه يقين و ظنّ، اما در عين حال، چهار قسم قياس را تحت اين سه قسم مندرج ساخته، قياس شعري را از حوزه تصديق بيرون ميكند. اين، بدين جهت است كه شيخ(رحمه الله) ملاك ارزيابي در صناعات خمس را ـ در اينجا ـ مرتبه تصديق و اعتماد به نتايج قياسهاي پنجگانه گرفته، لذا برهان را مفيد يقين، قياس
[1] متدلوژي بخشي از «اپيستمولوژي» يا شناختشناسي شمرده ميشود. ميتوان گفت بخش عمدهاي از مباحث مربوط به متدلوژي و نيز شناختشناسي، در رشتههاي مختلف علوم اسلامي مانند منطق، فلسفه و اصول به صورت پراكنده آمده است و اگر كساني همه اين مباحث را با نظم و ساماني نو عرضه كنند، هنري بزرگ كردهاند و خدمتي شايان.