پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرامىدهند و بهترين آن را پيروى مىكنند.
خردورزانى كه در اقيانوس متلاطم معارف بشرى گوهر حق و حقيقت را مىجويند، شيوههاى تعصّبآميز و تقليدهاى كوركورانه را رها كرده، «منطق»، «برهان»، «خرد»، «عقل» و «انديشه» را چراغ راه خويش ساخته، گردش و چرخش فكرى و عملى خود را بر محور و مدار آنها قرار مىدهند و با چنين عيارى، ارزش آرا و افكار و نظريههاى مختلف را محك زده، درباره آنها قضاوت مىكنند.
دين مبين اسلام نيز همواره انسان را به تعقّل و تفكّر و تدبّر فراخوانده و از وى مىخواهد به مقتضاى عقل و منطق رفتار نمايد. سيره عملى پيامبر و امامان ما نيز تكيه بر گفتگو، استدلال، مناظره و «جدال به احسن» بوده است. پيامبر اسلام همواره از مشركان و يهوديان و مسيحيان و ديگران مىخواست كه بجاى پيروى بىمنطق و متعصّبانه از پدران و نياكان خود، با واردشدن در ورطه بحث علمى، منطق و استدلال عقايد خود را بيان كنند و منطق و استدلال پيامبر را نيز بشنوند و در نهايت به حكم عقل تن در دهند.
نظام جمهورى اسلامى ايران نيز كه ريشه در اسلام و تعاليم روحبخش آن دارد، در همان آغازين روزها و ماههاى تأسيس، از همه افراد و گروههايى كه به انديشهاى غير از اسلام و مبانى آن معتقد بودند دعوت كرد تا با شركت در جلسات گفتگو و بحثهاى علمى و ايدئولوژيك، آرا و عقايد خود را از طريق عمومىترين وسيله ارتباط جمعى، يعنى راديو و تلويزيون، مطرح كنند تا با محك برهان و استدلال و منطق سنجيده شود و حقيقت آشكار گردد. گرچه اين دعوت عام بود و همه افراد و گروهها مىتوانستند از اين فرصت استفاده كنند امّا تنها تعداد معدودى حضور در اين عرصه «برهان و منطق» را پذيرفتند و حاضر به گفتگو و مناظره شدند.