بعضى از اين تعبيرات به قدرى صريح است كه اگر شخصى بدون غرض آنها را مطالعه كند، هيچ شك و شبههاى در مورد ولايت و خلافت حضرت على(عليه السلام) براى او باقى نخواهد ماند. به همين علت بعضى از علماى اهل تسنن كه اين گونه احاديث را جمع آورى كرده و در اين زمينه آثارى را تأليف كرده اند، به جهت اهتمام نسبت به گردآورى روايات پيرامون مدح اميرالمؤمنين(عليه السلام) و يا اثبات ولايت و خلافت ايشان، متهم به تشيع شده اند.
اين گونه روايات فراوان است و در كتب متعددى ثبت شده است، كه علاقه مندان مىتوانند به آنها مراجعه كنند. نكته مهم در اين ميان، تشكيكى است كه درباره مضمون اين روايات صورت مىپذيرد. از صدر اسلام افرادى كه در مقام بحث و جدل مغلوب شده و بر آنها ثابت مىشد كه اين تعبيرات از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) صادر شده و معنايى جز خلافت حضرت على(عليه السلام) ندارد، متعصبانه با طرح شبهههاى شيطانى، به تحريف معنوى اين روايات دست مىزدند. از جمله اين شبهات اين است كه:
مى پذيريم كه بعد از وفات پيغمبر(صلى الله عليه وآله) وظيفهاى كه بر عهده ايشان بوده به حضرت على(عليه السلام) منتقل شده است. اما كار پيغمبر(صلى الله عليه وآله) ابلاغ رسالت و دين خدا بود و وظيفه ديگرى نداشت؛ از اين رو وظيفه حضرت على(عليه السلام) بعد از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) ، به عنوان خليفه آن حضرت، تبليغ دين خدا است و وظيفه ديگرى بر عهده آن حضرت نيست!
بر اساس شبهاتى از اين قبيل، منشأ سكولاريزم، يعنى تفكيك ديانت از سياست، از صدر اسلام پيدا شد. از همان ابتدا كسانى مىگفتند مسأله رياست بر امت و به تعبير ديگر «امامت»، مربوط به زندگى دنيا و اداره امور آن است و ربطى به «رسالت» ندارد. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) ، رسول خدا و مأمور