شوند، من انيس ايشان بودم و زمانى كه وحى نازل مىشد صداى وحى را مىشنيدم و حتى صداى شيطان را نيز در آن لحظه شنيدم. از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سؤال كردم اين چه صدايى است؟ حضرت فرمود: اين صداى شيطان است. سپس فرمود:
اِنَّكَ تَسْمَعُ ما اَسْمَعُ وَ تَرى ما اَرى اِلّا اَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِىّ؛1 آنچه من مىشنوم، تو هم مىشنوى و آنچه من مىبينم تو هم مىبينى، جز اين كه تو پيامبر نيستى.
نورانيتى كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) در سن ده سالگى و يا قبل از آن داشتند و به واسطه آن مىتوانستند صداى وحى را بشنوند يا حتى گاهى فرشته وحى را هم ببينند، امتياز خاصى است كه خداوند به ديگران عطا نكرده است. اين نورانيت در رفتار و شكل گيرى شخصيت ايشان تأثير داشته است. نظير اين موهبت در مورد انسانهاى معمولى، نعمت «عقل» است كه خداى متعال آن را به انسان ارزانى داشته است. سفيه و ديوانه كه از اين نعمت كم بهره يا بى بهره اند، رفتار و شخصيتشان با فرد عاقل بسيار متفاوت است.
در هر حال، اين نورانيت و امتياز خاص اميرالمؤمنين(عليه السلام) منشأ اثرهاى فراوان گرديد. عبادتهاى طولانى، رفتار عادلانه در مقام قضاوت و حكومت، زهد و وارستگى نسبت به امور دنيا، شجاعت در ميدانهاى جنگ، فداكارىها و ايثارهاى بى نظير و... از آثار آن نورانيت بودند. البته همه اين اعمال بر اساس اختيار و انتخاب خود آن حضرت صورت مىگرفت و اين طور نبود كه حضرت تحت تأثير آن نورانيت خدادادى، در
[1]نهج البلاغه، ترجمه و شرح فيض الاسلام، خطبه 234 (مشهور به خطبه قاصعه).