طبيعتاً چون، به اصطلاح، امام مسلمين بود، نماز جمعه مىخواند. در خطبههاى نماز جمعه بايد آداب اسلامى را رعايت كرد؛ از جمله، بايد حمد و سپاس خدا را گفت و صلوات و درود بر پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) فرستاد و بعد مردم را به تقوا امر كرد. اينها اركان خطبه نماز جمعه و از واجبات آن است. در تاريخ نوشتهاند كه وى چهل جمعه در مكه نماز جمعه اقامه كرد و در هيچ خطبهاى اسم پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را نياورد!! مردم اعتراض كردند كه اين چه رسمى است؟ تو جاى پيغمبر(صلى الله عليه وآله) نشستهاى و به عنوان خليفه پيغمبر(صلى الله عليه وآله) حكومت مىكنى، آن گاه چطور اسم پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را نمىبرى؟ او در پاسخ گفت:
«ما يَمْنَعُونى أنْ أُصَلِّىَ عَلَيْهِ إِلاّ هُناكَ رِجالا يَشْمُخُونَ بِأنفِهِمْ»؛1چيزى مانع من نمىشود از اين كه اسم او را ببرم جز اين كه اين جا كسانى هستند كه وقتى من اسم پيغمبر(صلى الله عليه وآله)را مىآورم باد به دماغشان مىاندازند!
منظورش بنى هاشم بود. مىگفت: وقتى من اسم پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را مىآورم اينها به خودشان مىبالند كه بله، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) از طايفه ما است. همين اندازه كه بنى هاشم، وقتى اسم پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را مىشنوند خوشحال مىشوند و افتخار مىكنند، مانع است از اين كه من اسم پيغمبر(صلى الله عليه وآله) را بياورم! من نبايد سخنى بگويم كه بنى هاشم خوشحال شوند!
تصور كنيد كه دشمنى چقدر بايد عميق باشد كه حتى براى رعايت ظاهر هم كه شده اسمى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نبرد! او از اميرالمؤمنين على(عليه السلام) نيز
[1] ر.ك: ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، باب 56، و قاضى نورالله شوشترى، الصوارم المهرقة فى نقد الصواعق المحرقه، ص 97. البته عبارت عربى كه در متن از قول عبدالله بن زبير نقل شده، با آنچه در اين دو كتاب آمده اندكى اختلاف دارد.